loading...

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی است برای مطرح کردن راه های توسعه اقتصادی به سبک ایرانی اسلامی

بازدید : 0
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 14:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

کولاک مصرف گاز در خانه‌های ایرانی به اندازه 3 برابر کل مصرف اتحادیه اروپا نشان از اسراف عظیمی‌دارد که عادت روزانه ما ایرانی‌ها شده است عادت طلبکارانه‌‌‌ای که می‌تواند ریشه کن کند کشور را متاسفانه همین رویه در مصرف برق خانگی و آب هم وجود دارد مصرف گاز در ایران بالاتر از چین و آمریکا هم قرار دارد .

چرا نباید برای مدیریت مصرف انرژی در ایران دولت برنامه‌‌‌ای مدون روی میز بگذارد اینک در اوج تحریم‌های کمر شکن مصرف‌های غیر عادی جز اینکه اقتصاد کشور بیش از بیش متلاشی کند چه ثمری خواهد داشت می‌گویند در دیزی باز است حیا گربه کجا رفته ؟

مشکل اینجاست که تقاضای کمتر مصرف کردن و نصیحت کردن امروز محلی از اعراب ندارد هر چه رئیس جمهور آقای پزشکیان تقاضای پویش دو درجه کمتر مطرح می‌کند باز هم نفوذ کمتری به چشم می‌خورد. داستان از این قرار است که مسئولین کشور بیشتر مسن هستند هنوز هم حال و هوای اول انقلاب در ذهن دارند فکر می‌کنند با فراخوان می‌توان موضوع را مدیریت کرد غافل از اینکه روحیه مردم تغییر کرده و امروز مردم کمتر با دولت و مسئولین همراهی می‌کنند اگر چه این موضوع منشاء دولتی دارد یعنی مقصر اول خود دولتمردان هستند که در تمام اسراف‌ها اختلاس‌ها تبذیرها و کاستی‌ها دست داشتند و سرمایه‌های اجتماعی را از بین بردند.

امروز طبق آمار رسمی‌بیش از پنجاه در صد مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند مفهومش اینست که دولت و حکومت در ایران یا قبول ندارند یا فاقد صلاحیت می‌دانند لذا در بعضی مواقع شاهد بودیم درخواست مدیریت مصرف با واکنش منفی مردم مواجه شده است تقاضای کم مصرف کردن به مصرف بالاتر منجر شده بخصوص در مناطق شمالی شهرها و استانهای مرفه کشور؟

پس این اهرم کنترل نصیحتی بکلی اثر خود را از دست داده است.

اما کنترل مصرف با اهرم قیمت گذاری می‌تواند نتایج شگفت انگیزی داشته باشد همانطور که در کشورهای دیگر تجربه شده تا شاهد نباشیم مصرف گاز ایران از مصرف گاز یک میلیارد ونیم جمعیت دنیا بیشتر باشد.

در روایت بستن پای شتر و بعد توکل کردن مقصود این بود که شما اهرم کنترل و هدایت را رها نکن آن را در دست داشته باش بعد اقدام کن کنترل فرمان .هدایت کار و تحکیم پایه سه اصل اساسی هستند نباید در آن کاستی و سستی وجود داشته باشد خدشه‌‌‌ای و شکافی در کار نباید باشد همگی در کنار توکل نتیجه خواهند داد.

مصرف گاز خانگی باید بر اساس الگوی صحیح 23 متر مکعب برای هر متر مربع آپارتمان یا بنا شده باشد و مصرف یک ماهه یک آپارتمان معمولی در سال نباید بیشتر از 1600 متر مکعب بیشتر باشد در غیر اینصورت اسراف انجام شده و این خود می‌تواند مبنای قیمت گذاری قرار گیرد حتی پیشنهاد می‌شود تا مصرف 134 متر مکعب در ماه برای هر آپارتمان قیمت فعلی گاز رعایت کرد اما مصرف بیشتر از سقف مقرر برابر نرخ فوب خلیج فارس محاسبه گردد

یعنی حداقل هر متر مکعب 3/653 دلار البته به ریال محاسبه شود با این قیمت گذاری تقریبا هیچکس جرات نخواهد کرد تا بدون محابا گاز مصرف کند و این حداقل یک پشتوانه گرم و استوار برای خانواده‌های معمولی فراهم خواهد کرد تا با یک بخاری یا یک پکیچ خانه را گرم کنند و از زیاده روی خودداری کنند حتی ویلاهای بزرگ را ملزم خواهد ساخت تا با گرم کردن یک اطاق زمستان را سپری کنند .

این کنترل قیمت گذاری گاز می‌تواند مصرف خانگی را به 40 در صد صرفه جویی هدایت کند در حالیکه مسئولین بدنبال ده درصد صرفه جویی هستند .

همینطور مصرف 30 کیلووات برق خانگی در ماه کنترل خوبی برای مصرف برق خواهد بود و مصرف بیشتر منجر به پرداخت قیمت شش برابری برق خواهد شد. باید توجه داشته باشیم که 30 کیلوات در ماه می‌تواند مصرف معقول یک یخچال ساید یک پکیچ و روشنایی معقول فراهم کند . حتی مصرف ماشین لباسشویی پوشش دهد.

متاسفانه مصرف آب هم در ایران بشدت بالاتر از کشورهای اروپایی و آمریکایی هست به طوری که استاندارد مصرف 175 لیتر در شبانه روز برای هر نفر در ایران به دو تا سه برابر رسیده است.

تنظیم قیمت آب پلکانی برای هر آپارتمان یا خانه می‌تواند مصرف آب را به 21000 لیتر در ماه کاهش دهد.

در غیر اینصورت مصرف آب هم در ایران فاجعه خواهد آفرید.

بخصوص در خشک سالی‌های اخیر باید توجه داشته باشیم انتقال و شیرین سازی آب هم می‌تواند تا متر ی 16 دلار هزینه برای کشور تمام شود .

رها کردن مصرف و اسراف همگانی می‌تواند کشور به بن بست انرژی و آب برساند.

متاسفانه روحیه مردم از عدم مدیریت بشدت صدمه دیده است کنترل وضعیت کشور می‌تواند .

به ارتقاء امنیت روحی روانی و موفقیت دولت کمک شایانی کند.

از آن سمت صرف جویی خانگی منجر به آزاد شدن صنعت و تولید از کمبود انرژی خواهد شد. و امکان رشد تولید را فراهم خواهد کرد .

اهرم کنترل قیمت بزرگترین ناظر دولت در مصرف خواهد بود که مانند یک عقاب با چشمانی تیزبین در بالای سر هر مصرف کننده‌‌‌ای حرکت خواهد کرد و امکان فرار از صرفه جویی را خواهد بست.

این گران کردن اسراف هم می‌تواند . قدرت مالی تولید برق گاز و آب را هم افزایش دهد و از طریق سرمایه گذاری برای تولید بیشتر نیاز سالهای آینده را بیمه کند.

بازدید : 0
جمعه 25 بهمن 1403 زمان : 14:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

فشار حداکثری دوم ترامپ یک خواسته فراتر از توان آمریکا است که توسط همکاران نه چندان آگاه او نوشته شده است این نوشته فهرست آرزوهای عده‌‌‌ای تندرو است که در آن عقلانیتی مشاهد نمی‌شود در واقع مانند بسیاری از ادعاهای ترامپ فاقد پیوست کار کارشناسی و خردمندانه است تنها گویای ذهن بیمار گونه نویسندگان آن است چرا گفتم ذهن بیمار گونه چون آن موقع که آمریکا بسیار قدرتمند تر از امروز بود نتوانست این خواسته‌ها اجرایی کند؟

امروز که آمریکا خود گرفتار هزاران مشکل داخلی بودجه‌‌‌ای و اختلافات روز افزون با شرکای اروپایی و منطقه‌‌‌ای خودش دارد.

چگونه می‌خواهد این اهداف در مورد ایران و خاورمیانه به انجام برساند؟

آرزوها برای روسای جمهوری آمریکا مسبوق به سابقه طولانی هستند اما آیا به حقیقت پیوستند هرگز؟ بخصو ص در بیست سال اخیر همه مایه تخریب و کشتارهای عظیم شدند و آمریکا را روی چرخ ویلچر ورشکستگی مالی و اخلاقی نشاندند.

امروز بهترین متحدان غرب با دیده شک و تردید به آمریکا نگاه می‌کنند و حتی موذیانه در حالی که ظاهرا موافقت خود را اعلام می‌کنند در خفا مشغول چاره یابی و مذاکره با چین هستند حتی اروپا و انگلیس .

آقای بوش پسر سخن از هرکه با ما است می‌کرد 8 تریلیون در خاورمیانه و صدها هزار مجروح جنگی آمریکای و بیش از ده هزار کشته را به ملت خودش تحمیل کرد اما نتیجه شرم آور بود.

دو میلیون کشته در افغانستان و عراق خاورمیانه و خروج خفت بار کمترین نشانه پیروزی در خود دارد.

خروش احمقانه بوش پسر آمریکا را به قهقرا برد و ترامپ آمریکا را به نابودی خواهد کشاند.

هیچگاه حماقت به پیروزی ختم نخواهد شد اصلا انتخاب یک پوپولیسم به زیاست جمهوری آمریکا خود نشانه آشکار شکست است

این من نمی‌گوییم بلکه آقای دیوید بروکس"، ستون‌نویسِ نیویورک تایمز. در مورد ترامپ می‌گویید:

نقطه مقابلِ حماقت، هوش نیست بلکه عقلانیت است. "کیت استانوویچ" روانشناس معروف، عقلانیت را به مثابه ظرفیتی جهت تصمیم گیری که به انسان‌ها کمک می‌کند تا به اهدافشان برسند، تعریف می‌کند. انسان‌های گرفتار در طرز تفکر پوپولیستی، تمایل جدی به تحقیر تجربه و تخصص و عقلانیت دارند. این موضوع سبب می‌شود تا این قبیل افراد گرایشی جدی به باور کردن تئوری‌های توطئه یا افسانه‌های عجیب و غریب داشته باشند. این قبیل افراد از ساختار فکری منسجمی‌برخوردار نیستند بلکه در جزیره‌ای از هرج و مرج فکری و تعصبات بیجا زندگی می‌کنند.

شکست در غزه شکست در افکار عمومی‌شکست در اقتصاد شکست در رهبری جهانی و ایجاد صلح در جنگهای جاری بدون شک غرب هم جنگ را در غزه باخت هم جنگ در اوکراین . اما ترامپ در مقابله با ایران به بلوف زنی و فشار حداکثری رو آورده تا شکست در دور اول ریاست جمهوریش را جبران کند . این موضوع نشان می‌دهد برای ترامپ این موضوع حیثیتی است.لذا یک لیست بلند بالا تهیه کرده بصورت خشاب وار که به سمت ایران شلیک کند غافل از اینکه این خشاب قبلا شلیک کرده و اینک خالی از فشنگ است همه موارد تحریمی‌به نوعی قبلا استفاده شده اند باید گفت تهدید با تفنگ خالی؟

اما مشکل در اینجاست که دولتمردان ایرانی قبل از تهدید دارند تسلیم می‌شوند حداقل دارند نمایش تسلیم را نشان می‌دهند تا آنجا که رسانه‌های غربی از آن به التماس برای مذاکره نام برده اند؟

اصولا آمریکا این حمله رسانه‌‌‌ای را مدتها پیش با همکاری گسترده رسانه‌های لیبرالی داخلی آغاز کرده بود که چاره تحریم‌ها همان مذاکره است ؟

جمله‌‌‌ای که اوباما در پایان برجام در گنگره گفت بسیار شگفت آور است او گفت اگر ما برجام با ایران امضاء نمی‌کردیم تحریمها بی اثر شده بودند و ایران داشت به موقعیت بسیار برتری در مقابل ما می‌رسید هم در بخش اتمی‌و هم در بی اثر کردن تحریمها این چرحه به شدت اعتبار آمریکا را خدشه دار می‌کرد.

اگر به یاد داشته باشید گنگره آمریکا دوبار رای گیری کرد تا برجام را مصوب نکند و هر دو بار اوباما با تهدید وتو کردن مصوبه گنگره را به عقب راند و آنان را متقاعد کرد تصویب برجام بسیار بهتر از عدم تصویب آن.

متاسفانه آن موقع دوستان مستقر در کاخ ریاست جمهوری ایران چمدانهای خود را بسته بودند که با تصویب برجام در هتل‌های آمریکا اروپا تعطیلات نوروز را برگذار کنند مرغشان یک پا داشت فقط "توافق"

حالا تجربه گرانبار برجام نشان داد حتی اگر این مقوله بوسیله ترامپ قطع نمی‌شد باز هم ایران در چنگال غرب گرفتار بود.

اگرچه احتمالا وضع مردم بهتر از حالا بود ولی چرخه برجام‌های دو و سه موشکی تسلیحاتی ادامه داشت .

غرب هر روز یک آپشن جدید دیگر روی میز می‌گذاشت ( بنا بر بهانه گیری است ) یک روز غنی سازی یک روز حقوق بشر یک روز حمایت از فلسطین این طرحهای است که طراح تحریمها ریچارد نفیو به آنها اقرار کرد.

هر چند دولتمردان ایران می‌گفتند با برجام خصومت غرب با ایران تمام شد ما عزیز کرده دائم غرب خواهیم بود یا امروز که می‌گویند با مذاکره عزیز استکبار خواهیم شد خواب آشفته‌‌‌ای است که هرگز تعبیر نخواهد شد قبول هر محرومیت (خود خواسته در میز مذاکره ) ما غرب زا بیشتر از گذشته جری خواهد ساخت و اقلام بیشتری برای دست یافتن به موافقت نهایی به ایران دیکته خواهند کرد.

حالا که رهبر انقلاب آب پاکی را روی دست دولت مردان ایران ریخت برای عدم مذاکره با این مردک دم دمی‌مزاج پس طرح دولت برای ادامه کار باید از نو در دستور کار گیرد .

پاسخ هوشمندانه ایران باید از کار انداختن ابدی تحریم از روی میز باشد و این امکان پذیر است با رعایت موارد ذیل جهت استحضار :

1- مدیریت مصرف ارز با یک نقشه راهبردی ما به سالیانه یکصد میلیارد دلار ارز نیاز داریم برای واردات .

این واردات چه اقلامی‌هستند که ما را اینقدر ضعیف و خوار کرده اند بگذارید کالبد شکافی کنیم چرا دولت اینقدر اصرار دارد نفت بفروشد و پول آن را بذل بخشش کند برای دیگر کشورها و دریغ از یک دلار برای فقیران کشور مگر در سالهای که وضع خوب بود و کشور سالیانه بیش از 150 میلیارد دلار نفت صادر می‌کرد یک دلار به افراد ضعیف کشور پرداخت شد هرگز اگر چه مواد خوراکی و مصرفی ارزان بود مردم اینقدر در فشار نبودند.

اما مشکل اینجاست که دولتمردان ایرانی معتاد به آن بذل بخشش‌ها هستند هم خودشان لفت لیس کنند هم دوباره سفره همه مردم به ریش دولت گره بزنند.

در 8 سال گذشته که دولت تحریم کامل بوده هیچگونه تغییری در ترکیب سازمان دولت متناسب با شرایط ایجاد نشده و تازه حقوقهای نجومی‌بر گرده مالیات بگیران هم افزوده شده قبلا بیشتر از قبال نفت ارتزاق می‌کردند اکنون بیشتر به مردم فشار می‌آورند.

واردات مواد اساسی و نهاده‌های دامی‌و دارویی اصلی ترین نیازهای کشور هستند که در سال بیشتر از 25 میلیارد دلار نیستند . خوب این بیست پنج میلیارد که به راحتی قابل دسترسی است اگرچه همین هم محل بحث دارد ما می‌توانیم بیش از 80 درصد آن را در داخل تولید کنیم همانطور که در تولید گندم موفق بودیم.

موضوع اینجاست که دولت اصرار دارد از خارج بخرد هم کمتر تمام می‌شود و هم پورسانت دارد.

بقیه واردات به غیر از 7 درصد که ماشین آلات سرمایه‌‌‌ای هستند بیشتر خودرو اقلام خودرو و تخصیص‌های خاص و سهمیه‌‌‌ای هستند که به اشخاص حقوقی و حقیقی خاص صورت می‌گیرند در یک کلمه همگی مانند چای دبش درصد زیادی اختلاس در خود نهفته دارند؟

هم در اظهارنامه‌های بیش از قیمت ( در واردات ) و اظهارنامه‌های کمتر از ارزش ( در صادرات ) و حتی غلو در اهمیت موضوع چای چقدر نقش دارد در سفره مردم که 3/5 میلیارد دلار تخصیص پیدا کند به یک نفر ؟

اگر راست می‌گویید بجای چای که اصلا می‌شود از سفره ارزی حذف کرد برای هر ایرانی در روز 50 گرم شیر خشک تخصیص دهید تا شاهد اینقدر ضعف ایمنی و پوکی استخوان عمومی‌نباشیم بر اثر شدت مدیریت آقایان سالیانه 150 هزار تن شیر خشک ایرانی به نصف قیمت جهانی دارد صادر می‌شود ( نیاز حیاتی روی سفره ) این نشان از خیانت دارد نشان از کم فکری دارد نشان از نداشتن برنامه دارد نشان از کور بودن سیستم دولت دارد و نشان از خیلی چیزها دیگر که فاکتور می‌گیرم.

خوب بسیاری از مخارج دلار قابل مدیریت و حتی بسیار بهتر قابل جایگزین با تولید داخلی هستند.

نا گفته نماند که بخش تولید اکنون به شدت در زیر ضربات همین سیستم کور دولتی دارد تلف می‌شود. فشار مالیات فشار عوارض و کم برقی کم آبی کم سوختی و بالاتر از همه فشار کم عقلی و کم خردی؟

اصلا بیایید به اندازه وحوش حیوانات غیر اهلی برای این صنعت اعتبار قائل شوید منطقه حفاظت شده صنعتی ایجاد کنید حتی در بدترین جاها مانند استان سیستان بلوچستان ایلام چهار محال بختیاری کردستان آذربایجان غربی خراسان جنوبی .

چه عیبی دارد یک منطقه اعلام کنید که هیچ شخص مسلحی نتواند وارد شود کشتار کند شکار کند نه شهرداری نه دارایی نه شهرکهای صنعتی نه اداره آب نه اداره برق نه سازمان تامین اجتماعی نه اداره آتش نشانی ( اخیرا آتش نشانی هم به جرگه رشوه بگیران اضافه شده ) نه ده داری نه بخش داری نه فرمانداری نه استانداری نه .......

هرکدام با دو کاسه پرنشدنی مراجعه می‌کنند هر کدام دو تقاضا روی میز می‌گذارند یک برای شخصی دو برای اداره مطبوع

و متاسفانه کاسه شخصی بسیار بزرگتر از کاسه دولتی است وقتی مودی اعتراض می‌کند پاسخ روشن است رئیسم هم منتظر است سهم ایشان بدهم؟

یک منطقه حفاظت شده اعلام کنید هیچ کس حق مراجعه نداشته باشد سهم دولت هم یک درصد ناچیز تعیین گردد و تماما یک کاسه شود ( طبق نظر اتحادیه اروپا تمامی‌پرداختها در یک صورتحساب واحد تحت عنوان تکس TAX دریافت شود و برای صنایع مورد نیاز یا در حال فشار تخفیف تا 70% برای یک دوره پنج تا ده ساله محاسبه شود)

دیگر کسی اجازه تهدید اخاذی و فشار نداشته باشد همه پرداختها اقساطی و ماهانه باشد و بعد از وصول درصدی به آدارات مختلف شهرداری‌های منطقه و سازمانهای منطقه‌‌‌ای پرداخت گردد.

اکنون چه کالای وارد می‌کنیم که امکان تولید داخل آن نباشد خودرو کامیون اتوبوس قطار همگی امکان تولید داخل دارند حتی هواپیما قابلیت تولید داخل دارد آن هم در اشل و حد اندازه بزرگ نظیر ارباس340/300 و بوئینگ 747 /757/767 منتها یکمقداری هدایت سرمایه گذاری و تلاش می‌خواهد تجربه تولید هواپیمای جنگنده اف 5 نشان داد هر گلوگاهی با کمک دانش بنیانها قابل رفع هستند حتی بالاترین تکنولوژی‌ها در داخل قابل حصول یا حتی قابل خرید هستند نگاه کنید به تجربه تولید خودرو برقی هیبریدی تنگنا‌ها با خرید تکنولوژی قابل رفع هستند حتی آمریکا برای دزدی تکنولوژی گاهی وقتها مسابقات تکنولوژیک برگذار می‌کند تا اطلاعات دانشجویان برتر برباید.صد هزار دلار جایزه برای تکنولوژی چند میلیارد دلاری؟

حالا اگر تولید در داخل پا بگیرد همه کشور با تولید داخل می‌شود بازسازی کرد جایگزین کرد نیازهای تاریخی رفع کرد منتها باید سفارشهای خارجی به داخل منتقل شود نگویید سرمایه گذاری نمی‌شود نداریم ؟

همه چیز داریم سرمایه هم در داخل وجود دارد نه یک میلیارد دلار که 1000 میلیارد دلار در همین داخل هست منتها باید محیط مناسب رشد پیدا کند تا از انبارها و گوشه کنارها بیاید بیرون حال سرمایه 5000 میلیارد دلاری ایرانیان خارج از کشور هیچ که وضع خوب باشد آنان هم می‌آیند.

ببینید سرمایه هست خیلی هم هست درست است ممکن است یک نفر خیلی سرمایه نداشته باشد اما به شکل سهامی‌می‌شود کار درست کرد بگذارید یک چشمه به شما نشان دهم که سرمایه هست اگر یادتان باشد صندوق امانات بانک ملی ایران در تهران خیابان انقلاب شبعه دانشگاه سرقت شد در 250 صندوق امانات مردم سرمایه‌‌‌ای بالاتر از یک میلیارد دلار وجود داشت آن هم بصورت ارز تنها که مقدار زیادی از سرمایه‌ها طلا و جواهرات بودند.

مشکل اینجاست که دولت دست نامشروع به اموال مردم می‌زند و مردم حاضر به رو بازی کردن نیستند.

هم اکنون بسیاری از پرونده‌های مالیاتی عطف به سابق است حتی گمرک هم مشغول قبر شکافی و مرده پیدا کردن در پرونده‌های سابق است؟

اگر این روشهای زشت کنار گذاشته شود اموال مردم محترم شمرده شود اگر گردش مالی داخلی به شکوفایی برسد همین گردش مالی داخلی کشور نجات خواهد داد. نیاز به ارز به شدت کاهش خواهد داد بودجه دولت را محقق خواهد کرد نیاز به خارج را بسیار کم حتی منتفی خواهد کرد.

من قول می‌دهم با یک مدیریت صحیح می‌توان کشور با پنج میلیارد دلار اداره کرد آن هم بخوبی .

اولا باید بازار تشویق کرد تولید داخل جایگزین واردات کند دوم به تولید کولی داد برای حداقل ده سال پیش رو.

و از ایجاد سوبسید جز برای دارو و سلامتی و نان خودداری کرد.

قیمت گذاری را هم برای ابد کنار گذاشت اصلا قیمت گذاری در اسلام نبوده و نیست پیامبر هیچگاه زیر بار قیمت گذاری نرفت و قیمت گذاری را ستم و بدعت نامید گفت قیمتها دست خدا است خواست کاهش می‌دهد خواست افزایش می‌دهد.

اما با احتکار به شدت برخورد می‌کرد. اصلا وقتی قیمت کذاری نباشد معمولا فروشنده کالا را عرضه می‌کند ولو به قیمت بالاتر . خوب وقتی مصرف ارز به شدت کم شد و در مقابل برای جایگزین تولیدات داخلی امکانات بیشتری داده شود به سرعت اشتغال داخلی شکل می‌گیرد و به تولید ملی افزوده خواهد شد.

بازدید : 5
سه شنبه 15 بهمن 1403 زمان : 14:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این روزها بیشتر از هر لغتی کلمه مذاکره به گوش می‌رسد از طرف مسئولین کشور خوب این موضوع می‌تواند هم خیلی خوب باشد هم خیلی بد باشد؟

لغت ما هو برای کشف حقیقت هر چیزی بکار می‌رود مفهومی‌عمیق تر از یک سوال معمولی دارد.

برای چه چیزی می‌خواهیم مذاکره کنیم چی مخواهیم بدهیم چی می‌خواهیم بگیریم در سبد کشور چه کالای وجود دارد که غرب حاضر است بر روی آن مذاکره کند؟ تازه امتیازی بدهد یا ندهد؟ اصلا اکنون میز مذاکره‌‌‌ای وجود دارد؟

حقیقتا" ما برای چه چیزی می‌رویم مذاکره کنیم ( اصالتا من نه با مذاکره مخالفم نه موافق ) می‌زویم مذاکره کنیم تا مشکلات داخلی حل شوند این مشکلات ربطی به خارج ندارد بی لیاقتی بی فکری بی ثباتی اقتصادی عدم مقرارات و قوانین خوب مشکل داخلی هستند نه خارجی واقعا چند درصد مشکلات مربوط به تحریمها هستند .

این سوال خیلی بزرگی هست مثالی بزنم تا عمق نامدیریتی داخلی مشخص شود در حالیکه طبق گزارش بهداشتی 250 میلیون دندان پوسیده در دهان ایرانیان وجود دارد کرایه حمل یک کارتن مواد دندان پزشکی از دوبی به مقصد تهران به یک میلیارد تومان رسیده ( قیمت خود مواد پرکننده اینقدر نیست) چه مقدار لوازم مصرفی لوکس غیر ضروری از گمرکات کشور در سال وارد کشور می‌شود آن هم از مجرای رسمی‌و قانونی حدود 15 تا بیست میلیارد دلار ( هنوزهم وارد می‌شود)

حالا چرا باید لوازم حیاتی پزشکی قاچاق شود و چرا باید لوازم غیر مورد نیاز عمومی‌و لوکس وارد کشور شود؟ این سوالی هست که من در هفت سال اخیر مرتب پرسیده ام اما پاسخی نشنیدم. منافع عده‌‌‌ای حکم می‌کند نشنوند منعکس هم نکنند؟ متاسفانه هیاهوی دو جناح کشور مانع می‌شود تا عقلای کشور بنشینند و یک تصمیم درست و جدی برای مسائل کشور بگیرند منافع ملی بازیچه امیال گروهی و ساده لوحان هوادار دو جناح شده؟

اصلا نه نفس مذاکره خوب است نه بد مذاکره به شرطی که برای آن برنامه داشته باشیم ( که نداریم ) می‌تواند راه گشا باشد.سیستم پیامبر برای مذاکره و قرار داد صلح تهاجمی‌بوده .

در ظرف کشور دو مقوله ( مواد اتمی‌غنی شده و سیستم دفاعی موشکی ) موجود است که غرب این دو را می‌خواهد برای دادن چه چیزی ( در حقیقت دادن هیچی ) مدتی نمایش بر طرف شدن تحریمها را خواهد داد اما در ذات خود هیچ تکنولوژی و مواد اساسی را اجازه نخواهد داد وارد کشور شود.

تازه دادن دو مقوله مواد اتمی‌غنی شده و سیستم موشکی کشور با دست خودی خلع سلاح خواهد کرد و ایران در معرض بمباران شدید موشکی و هوایی قرار خواهد داد ( اطلاعات موثقی وجود دارد که آنان برای دور زدن سیستم ضد هوایی ایران دارند به شدت کار می‌کنند همینطور برای موثر بودن بمباران‌های سنگین ضد زیرزمینی ) منظور از تهاجمی‌بودن مذاکره یعنی ما پیش دستی کنیم رجوع کنیم برای تحت فشار گذاشتن طرف مقابل فشار روانی وارد می‌کنند تا طرف مجبور به دادن امتیاز شود .

پیش کشیدن موضوع ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل همانطور که در راهبرد 643 مطرح کردم می‌تواند فتح بابی باشد برای مذاکره .

غرب در مذاکرات گذشته به شدت روی پروپاگاندا تروریسم مانور می‌داد موضوعی که هنوز از دستور کار خارج نشده مرتب این لغت در رسانه‌های خود بکار می‌برند لذا پیشنهاد صلح ایران با اسرائیل می‌تواند آنان خلع سلاح کند همینطور توب بازی را به زمین بازی غرب بفرستد و آنان در مقابل ابتکار عمل ایران قرار دهد.

نباید تحت تاثیر تند روی قرار گرفت و محو اسرائیل مد نظر فعلی قرار داد همینقدر که ما امروز بتوانیم یک کشور رسمی‌فلسطینی افتتاح کنیم ( که خواسته عمومی‌جهانی هم هست ) و بتوانیم آلام مردم فلسطین کاهش دهیم قدم بزرگی برداشته ایم. غرب نسبت به وجود اسرائیل بسیار حساس است و این طوفان الاقصی نشان داد که موضوع می‌تواند حتی به جنگ جهانی هم ختم شود لذا پیشنهاد مذاکره تحت لوای صلح فلسطین بسیاری از موانع را از روی میدان حذف خواهد کرد وضوع را باید در یک اشل بسیار بزرگ و جهانی دید و بررسی کرد اگر غرب به این نتیجه برسد صلح در فلسطین به نفع منافع آنان است هر فشاری را به اسرائیل خواهند آورد.

در واقع نباید گول آتش بس فعلی در غزه را خورد بلکه ادامه جنگ باید مبنای آینده قرار داد گاف وزیر امور خارجه جدید آمریکا مبنی بر عدم ثبات آتش بس در آینده مفهوم شروع جنگ در ماههای آتی را دارد.

غرب مسئله ایران را از دید کلی و استراتژیک مبارزه با چین و روسیه دنبال می‌کند نه صرف ایران در محل خودش بلکه اساسا فکر می‌کند ایران ابزار رسیدن به مقصود آرامش برای حمله است و سرکوب برای منکوب کردن دیگران؟ ( ایران وسیله رسیدن به اهداف استراتژیک دیگران است باید منکوب و معدوم شود تا دیگران درس عبرت بگیرند لذا اولین گام خودش در مبارزه برای عدم فرو ریزی و از دست دادن هوژمونی ) غرب اعتقاد دارد با چین و روسیه می‌تواند مذاکرات نتیجه بخش داشته باشد و چانه زنی کند اما با ایران مذاکره زیاد محل اعتبار نیست .

آنان اعتقاد دارند برای ساکت کردن دیگران باید یک نفر بشدت منکوب کرد و متاسفانه این انتخاب ایران است ؟

این خواست اسرائیل و اروپا هم هست آنان بعد از وعده صادق یک و 2 بشدت ترسیده اند اما برای دخالت تنهایی و حمله نیاز به همراهی آمریکا دارند اصلا از ابتدا هم غرب مشکلش انرژی اتمی‌نبود آن بهانه است برای سرکوب و تحریم این دو ابزار رها نخواهد کرد.

حل کل مشکلات با غرب نیاز به مذاکره در اشل بالاتر و حل همه موارد خاورمیانه‌‌‌ای اسرائیلی جنگ روسیه اوکراین و حتی نحوه تقابل چین و آمریکا دارد. یک موضوع محلی نیست .

مذاکره‌‌‌ای که در آن صلح با اسرائیل صلح با اروپا صلح با هوژمونی آمریکا مد نظر باید قرار گیرد.

لذا ایران نباید پازل تکمیل کننده خواست‌های روسی و چینی قرار گیرد ( که اکنون قرار گرفته است) لذا صرف دادن چند امتیاز اتمی‌به غرب مشکل حل نخواهد کرد .

دولت باید بداند از این مذاکره در صورتی که جامع نباشد آبی گرم نخواهد شد .

بازدید : 31
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 15:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

پیشنهاد صلح ایران و جبهه مقاومت بعد از اتمام جنگ غزه می‌تواند نتایج شگفتی از استمرار صلح و پیروزی سیاسی بدست بیاورد به شکلی که هم پشتیبانی داخلی و بین المللی را سبب شود.

این پیشنهاد خود به تنهایی پیروزی عطیمی‌است حتی اگر به نتایج مورد انتظار نرسد.

این پیشنهاد ثابت می‌کند که ایران و جبهه مقاومت جنگ طلب نیست و قادر است قدرت خود را در ایفای نقش صلح و استمرار آن ایفا کند به تنهایی موجبات همراهی مردمی‌و سیاسی عظیمی‌را فراهم خواهد آورد.

این پیشنهاد به سرعت فضای داخلی و جنگ طلبی استکبار تحت تاثیر قرار خواهد داد و شیطنت‌های عظیمی‌را ابتر خواهد کرد.

فواید این پیشنهاد بسیار عظیم و گسترده است و قابل وصف در یک مقاله هم نیست باشد بعدا در مورد آن اگر فرصتی شد مفصل صحبت خواهیم کرد.

اما خود طرح صلح شامل تقسیم خاک کشور فلسطین اشغالی ( مجموعه فلسطین اشغالی کرانه باختری و غزه ) بدو قسمت مساوی پنجاه درصد برای ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل خواهد بود.

تقسیم فلسطین به دو قسمت مساوی کار سختی است اما امکان پذیر است به شکلی که تا سرحد ممکن اعراب در مکان‌های اسقرار خود صاحب کشور شوند و اسرائیل هم تا سرحد ممکن صاحب شهرهای ایجادی یا وسعتی خود باشد اما این طرح باید اتصال زمینی غزه و کرانه باختری فراهم کند به شکلی که بندر ایلات و یک مثلث با قطر ده کیلومتر در جنوب فلسطین اشغالی که شامل اتصال زمینی غزه و کرانه باختری باشد به فلسطینی‌ها واگذار گردد.

و بیت المقدس و اورشلیم هم بصورت شهر بین المللی و تحت حاکمیت غربی شرقی اداره گردد و قسمت شرقی متعلق به فلسطینیان باش و قسمت غربی متعلق به اسرائیل هر دو کشور مستقل باشند و قادر باشند تمام امکانات یک کشور کامل داشته باشند از جمله ارتش.

دو کشور از طرف جامعه بین المللی به رسمیت شناخته شود تا بتوان در این سرزمین به یک صلح طولانی مدت 30 تا پنجاه ساله و حتی بیشتر رسید.

اصولا پایان جنگهای هشتاد ساله فلسطینی‌ها و یهودیان نیاز به گذشت و انصاف پشتیبانهای دو طرف دارد. بخصوص پشتیبانهای فرا مرزی و قدرتهای بزرگ و ایران امروز یکی از این قدرتها است .

تجربه نشان داد استفاده به موقع از شرایط پیش آمده پس از جنگ غزه می‌تواند صلح طولانی مدت و کاهش آلام فلسطینیان را بدنبال داشته باشد و امروز مناسبترین زمان برای پیشنهاد دو کشوری و آرامش سراسری در این منطقه است.

حتی ایران اعلام کند در صورت اجرای شدن این طرح به توافق صلح ابراهیم خواهد پیوست و اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت و حتی روابط سیاسی با آن برقرار خواهد کرد حتی در برنامه‌های اقتصادی وسیاسی منطقه با اسرائیل شرکت خواهد کرد.

این پیشنهاد‌ها به احتمال بسیار زیاد خشم عده زیادی از مسئولان ایرانی بر خواهد انگیخت و مرا مورد تهاجم زمینی آسمانی فراوانی قرار خواهد داد اما این پیشنهاد هم اخلاقی هم ایرانی هم اسلامی‌و حتی شرعی هم هست. بگذارید از مثالهای تاریخی استفاده کنم چرا اخلاقی است چون منجر به کاهش آلام میلیونها مردم عادی فلسطینی و حتی اسرائیلی می‌شود.

وقتی بزرگان دو طرف حتی رهبران فرا مرزی با هم به صلح برسند مردم زیادی از آرامش حاصل بهره خواهند برد.

چه عیبی دارد حتی روزی رهبر انقلاب آیت الله خامنه‌‌‌ای با ترامپ ملاقات صلح طلبانه داشته باشند؟ آسمان به زمین نخواهد آمد دنیا نفس راحتی خواهد کشید ولو کوتاه باشد در حالیکه تجربه نشان داده این صلح طلبی‌ها آثار بلند مدت ده تا پنجاه ساله دارند حتی مانند صلح حدیبیه آثار تاریخی دارند.

توجه داشته باشید که صلح حدیبیه در سال ششم هجری به وقوع پیوست. و این صلح از آثار جنگ بدر در سال دوم هجری و جنگ احد در سال سوم هجری و حتی آثار جنگ خندق در سال پنجم هجری بود. بعد از اینکه مشرکان مکه به این نتیجه رسیدند امکان حذف پیامبر با جنگ‌ها ممکن نیست.

و پیامبر نشان داد همانطور که قادر به جمع آوری نیرو و جنگ است در قاعده عقلانی هم قادر به توافق و صلح هم هست.

این صلح سرزنش عده زیادی از جبهه داخلی مسلمانان بدنبال داشت حتی عده زیادی اعتراض کردند چرا پیامبر مشرکان به رسمیت شناخت چرا حذف عنوان پیامبری را پذیرفت چرا پیامبر حاکمیت مشرکان بر مکه را تضمین کرد و استرداد مشرکان تازه مسلمان شده را پذیرفت و اعتراض‌های دیگر؟

اما تجربه نشان داد عقلانیت پیامبر جبهه استکبار به شدت متزلزل و آسیب پذیر کرده و قدرت جنگ و صلح او اعراب به شدت تحت تاثیر قرار داده است. قرار داد ده ساله‌‌‌ای که بعد از دو سال توسط مشرکان مکه نقض شد و این نقض قرار داد صلح خاک بر سر آنان فرو ریخت.

امروز هم قرار داد صلح اسرائیل و حتی ترامپ می‌تواند فرصتی عظیم برای مسلمانان و جبهه مقاومت فراهم کند.

حتی اعراض آمریکا و اسرائیل از پذیرفتن این پیشنهاد صلح آنان در موضع تدافعی و شکست قرار خواهد داد؟ اما استفاده تاریخی ایران برای این پیشنهاد صلح فراتر از مرزهای جغرافیایی تاریخی است و مانند خورشیدی بزرگ در سالهای بعد می‌تواند مورد استناد قرار گیرد.

امید است که مورد استقبال و انعکاس وسیع داخلی قرار گیرد . و بعنوان یک پیشنهاد تاریخی در سازمان ملل متحد ثبت گردد.

بازدید : 42
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 15:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

سیب زمینی یکی از محصولات کشاورزی است که در ایران به وفور کشت می‌شود و به اندازه کافی در بازار موجود است تولید سالیانه ایران در این محصول به 5 میلیون تن در سال می‌رسد.

در حالیکه مصرف آن طبق آمار سنوات گذشته بیشتر از 4/5 میلیون تن بیشتر نبوده و این در حالی است که هرساله مقداری از این محصول به کشورهای همجوار ایران هم صادر میشود.

اما چرا اکنون نرخ آن به شدت افزایش یافته است این موضوع نیاز به موشکافی بیشتری دارد اگرچه گرانی مواد غذایی در کشور باعث شده تا فقرا برای حداقل قوت لایموت خود به مصرف بیشتر سیب زمینی رو بیاورند اما این دلیل واقعی افزایش نرخ آن نیست دو قیچی احتکار و افزایش نرخ ارز در گران شدن آن بی تاثیر نبودند.

اگر چه گرانی بیش حد ارز بخشی از گناه را به گردن دارد اما تاثیر آن بسیار کمتر از عامل احتکار و سودجویی است چرا؟

چون اگر تنها صرف گرانی ارز در این موضوع در نظر داشته باشیم باید منتظر باشیم سایر محصولات کشاورزی مانند پرتقال سیب درختی انار و غیره هم افزایش‌های اینچنینی داشته باشند چون اینها هم صادر می‌شوند.

اما قیمت این اقلام و سایر اقلام کشاورزی در بازار یک شیب ملایم و قابل قبولی داشته اما سیب زمینی افزایش جهنمی‌داشته حتی افزایش 200 درصدی پس عامل احتکار و خودداری از فروش در آن نقش اساسی دارد.

چرا با وجود این همه مشکلات مختلف کشور من روی سیب زمینی کلید کردم نقش این کالا را در این برهه زمانی خاص برجسته و حتی حیاتی برای عده کثیری از فقرا و مسکین کشور می‌دانم؟

چون سیب زمینی در سفره فقرا نقش حیاتی داشته و دارد غذایی اصلی برای بسیاری تلقی می‌شود اخبار داریم که خانواده‌های حتی در شبانه روز یک وعده سیب زمینی با نان خالی مصرف می‌کردند و حالا با گران شدن این محصول سرگردان خواهند شد و جایگزین دیگری برایشان وجود ندارد.

حذف سیب زمینی جنایت غیر قابل بخشش است حذف سیب زمینی سرخ کرده از کنار جوجه کباب یا کباب سلطانی نیست سرقت غذای اصلی از سفره است.

اصولا سیب زمینی چهارمین محصول پرمصرف کشاورزی در دنیا است که بعد از گندم ذرت و جو مصرف می‌شود.

لذا حذف این کالا از سفره‌های مردم درمانده خیانت و جنایت عظیمی‌است که باید به سرعت به آن توجه شود.

حذف سیب زمینی از سفره مردم ایران آن هم در این زمان خاص بسیار شنیع و کثیف است

حالا یک وقتی فرض کنیم یک نفر یک غذای لوکس احتکار کند یا فرض خاویار نایاب شود محل اعتنا خاصی نیست اگرچه آن هم گناه و جرم است اما به اندازه سیب زمینی جرم ندارد.

اصولا این نوع سودجویی بسیار کثیف و جنایتکارانه و مشکوک است آن هم سرقت غذای اصلی بیش از بیست میلیون محتاج؟

لذا به اقدام فوری نیاز دارد و اقدام عاجلانه سریع می‌تواند مرهمی‌بر زخم محتاج ترین ملت باشد.

این کار زیاد هم سخت و پیچیده نیست چرا که منشاء سیب زمینی و مکان نگهداری آن مشخص است عوامل یا تولید کنندگان عمده هستند یا عرضه کنندگان بزرگ کالا در بازار میوه و تره بار کشور هردو به سرعت قابل شناسایی و دستگیری هستند.

البته من اعتقاد دارام صدا و سیما باید در این زمینه روشنگری کند و علت تحمل ناپذیری حکومت در این مورد خاص برای مردم و کلیه دست اندکاران تشریح کند اول باید کار فرهنگی صورت گیرد بعد باید برخورد قضایی و انتظامی‌صورت گیرد.

آن ظرف سه روز نه انتظار یک ساله؟

در هر حال این جرم با این کالای خاص بسیار مذموم و گناه کبیره غیر قابل بخشش است .

که به منظور سود جویی انجام شده و مجازات نه تنها باید مصادره اموال بلکه باید اعدام هم باشد.

جسارت سرعت اقدام عاجل قوه قضائیه می‌تواند سریعا مشکل حل یا تخفیف کامل دهد.

به امید اقدام سریع دولت و قوه قضائیه.

بازدید : 40
شنبه 12 بهمن 1403 زمان : 15:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

وقتی سخن از ناترازی‌ها به میان می‌آید سخن از ناترازی بودجه ناترازی انرژی ناترازی سوخت ناترازی آب و غیره است اما در واقعیت بزرگترین ناترازی ایران ناترازی عقلانیت است عدم تطابق میان عقلانیت در تصمیم‌گیری‌ها و راهکارهای اجرایی به معنای فاصله‌گرفتن از شناخت عمیق مسائل و ارائه راه‌حل‌های متناسب با آن‌هاست.

هنوز حاکمیت از عمق بحران و شناخت کامل مسائل ایران بی بهره است یا بهره کمی‌دارد؟

نه تنها دولت که دو جناح سیاسی کشور هم در بی خبری کامل بسر می‌برند هنوز دو جناح برای حذف یک دیگر و تصاحب این حکومت دارند تلاش می‌کنند و نمی‌دانند چه شده و چه خاکی نزاع 30 ساله دو جناح بر سر متاع مشتاق آنان ریخته است .

در واقع عمق بحران برای دوجناح سیاسی و دست اندکاران حکومت ناشناخته است بله آقایان فکر می‌کنند یک مشکلاتی هست حل می‌شود. با کمی‌تلاش مشکل کاسته شده و جمع خواهد شد.

چرا ؟ چون راه حل دو جناح مبتنی بر مذاکره و احتمالا سازش بنا شده ابتدا فقط جناح اصلاح طلب به روش مذاکره معتقد بود اما بتدریج اصول گرایان هم بدین سمت کشیده شدند ( بنا به مناظره تلویزیونی آقای مهندس باهنر و آقای جبرائیلی 1403/10/22 )

اما چرا این راه حل از بنیاد اشتباه است؟

چون اکنون دیگر میز مذاکره‌‌‌ای در بین نیست و دوم اینکه با فروش نفت هم مشکلات حل نخواهد شد.

وضعیت به شکل هولناکی بدتر از آنچه است که دو طرف منازعه فکر می‌کنند.

خواجه در بند نقش ایوان است خانه از پای بست ویران است . حتی دشمن به این فکر می‌کند که ایران اینک در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد.

واقعیت اینجاست که دولت و جناحها واقعا نمی‌دانند کجا ایستاده اند و بازی شطرنج جهانی در چه مرحله‌‌‌ای است؟

این سوال بسیار اساسی است.

1-هر دو جناح در مورد حمایت مردمی‌و پشتوانه ملی خود در غفلت کامل هستند مردم از دو جناح عبور کرده اند اما آقایان هنوز در فکر تخطئه رقیب هستند .

2-هر دو جناح نمی‌دانند دولت به مویی بند است و سرمایه اجتماعی دولت و جناحها به ته دیگ خورده در واقع هر دو جناح هیچ شخصیت درخوری ندارند که آبروی اجتماعی لازم داشته باشد برای مواقع ضروری.

3-وضعیت سرمایه انسانی اقتصادی اجتماعی ملی هم در دولت و حکومت به صفر یا منفی صفر رسیده است.

4-هیچ پشتوانه مالی و انسانی نرم افزاری و حتی سخت افزاری برای موارد بالا وجود ندارد.

با این تفاسیر دولت و دو جناح کجای کشور ایستاده اند. در لب پرتگاه ؟

آقایان سکوت ملت را به حمایت از خودشان تعبیر می‌کنند. و این اشتباه بسیار بزرگی است.

اشتباه جانکاهی که می‌تواند به قیمت نابودی خیلی از چیزها ختم شود.

احتمالا این صراحت لهجه من بسیاری را آشفته و شدیدا معترض خواهد کرد.

اما عمق فاجعه از این هم سیاه تر است. دو جناح کشور پدر ندارند مولی ندارند کسی که موقعیتشان را یاد آور شود ندارند.

امشب شب تولد مولی موحدین علی بن ابیطالب است. بلی علی علیه السلام پدر امت است اما چه غریب است در جامعه حکومت ایران و دو جناح کشور باید همچنان اذعان کرد هنوز علی تنها مانده است تنهای تنها در انتهای تاریخ شیعه؟

بیاد بیاوریم جملات سرنوشت ساز ایشان در بعد از رحلت پیامبر فرمود درست نظاره کردم به هر جاى نگریستم، براى خود یاورى جز اهل بیتم نیافتم و نخواستم که آنها به کام مرگ روند. دیده فرو بستم، با آنکه خاشاک در دیده داشتم و شرنگ نامرادى نوشیدم، با آنکه استخوان در گلویم شکسته بود و غم گلویم را فشرده بود و من شکیبایى مى ورزیدم. و به چیزى تلخ تر از حنظل، که به کامم ریخته بودند، صبر کردم..

نه فقط در این موقعیت خطیر ایشان شناخت و تحلیل داشت بلکه هر که می‌خواهد وضعیت قبل از پیامبر بشناسد باید به نوشته‌ها و سخنرانی‌های ایشان متمسک شود حتی تحلیل ایشان برای آینده هم کامل است او هم زمان خویش می‌شناخت تفسیر می‌کرد هم آینده را آنجا که به مردم هشدار داد اگر کوتاهی کنید مجبورید فتنه‌های به زشتی جاهلیت را تجربه کنید که در جریان بنی امیه مسلمین تجربه کردند؟

این واقعیت دوران ایشان بود اما شناخت کاملی از صحنه و واقعیت داشت با وجودی که حق با ایشان بود. اما اینک حق با یکی از دو جناح است ؟

ولی برای بدست آوردن حکومت هر چه در توان دارند به صحنه می‌آورند. دولت مسقر هم در همین مقیاس بسر می‌برد حمله اول سرداران اقتصادی دولت منجر به شکست شدید برای کشور شد ( در حالیکه خود فکر می‌کردند خدمت می‌کنند)

آنچه انجام شد ناشی از عدم شناخت موقعیت و عکس العمل بازار بود . این گواهی است بر عدم شناخت دو جناح از موقعیت چرا که رئیس بانک مرکزی منصوب اصول گرایان بوده و وزیر اقتصاد هم از نفرات اصلی اصلاح طلبان حاضر در حکومت مشاور اقتصادی رئیس جمهور هم ایضا".

آیا دو حناح کشور می‌دانند واقعا چه خبر است و خودشان چه توان و نیروی دارند چه برنامه و چاره‌‌‌ای برای حل مشکلات کشور دارند.

نه از قبل (گذشته )نه از بعد ( آینده ) نه از برنامه نه از توان خودی و غیر خودی هیچ برآوردی وجود ندارد.

بهمین علت دوجناح در جهل زمانی و مکانی عجیبی گرفتارند.

اصولا 3 فاکتور برنامه بودجه و نیروی انسانی است که یک دولت به پیش می‌برد.

دولت‌های جناحی نه برنامه دارند نه بودجه و نه نیروی انسانی تاثیر گذاری جناحی یا دولتی با این از دست دادن 40 درصدی ارزش ریال دولت حتی قادر به فرمان داری کارکنان خویش را هم از دست خواهد داد.

حتی وزارت مربوطه از اعمال کارکرد تهی خواهد شد فرض اینکه وزرات صنعت معدن هم برای صنعت نه فقط مثمر ثمر نخواهد شد بلکه مانع صنعت هم تبدیل خواهد شد موضوعی که سوریه به وضوح دیده شد.

افت ارزش لیر سوریه باعث شد که کارمندان به رشوه گیری و فشار روز افزون به صنعتکاران سوریه گرایش پیدا کنند و این امر باعث خروج 4000 کارخانه پوشاک و نساجی از سوریه شد. ( البته فشار مالیاتی هم افزایش یافت همین طور فشار شهرداری‌ها برای عوارض نظامی‌ها برای عبور همینطور آب برق تلفن .......)

شدت کمبود عقلانیت نه در کارکنان عالی رتبه دولت که در سران و نمایندگان مجلس هم به وضوح آشکار است .

و این اوج فاجعه است . کسانی که خود باید عقل کل باشند منادی عدم وجود مشکلات اساسی شده اند حتی به وضوح در رسانه‌ها و تلویزیون چنین سخن می‌گویند.

در حالیکه آنچه آنان می‌گویند مخدر است برای خیال راحت کردن هم جناحان و مردم عادی اما افسانه است درست مانند آن شبی که اسد سقوط کرده بود اما در تلویزیون ایران کارشناسان عالی رتبه سخن از پایداری دمشق و حکومت سوریه می‌کردند؟

اذعان به خرابی وضع هزینه دارد اولین هزینه اش اینست که اقرار کنند ما شکست خوردیم.

دومین هزینه اش اینست که عقلا به کمک ما بیایند ( هرگز از فراخان خبری نیست هر چه هست دروغ پراکنی فرافکنی است)

سومین هزینه اش عذر خواهی و یا حتی استعفا است که در قاموس آقایان جایی ندارد.

باشد حالا که معتقدید وضع خوب است به همین خیال باشید تا آفتاب فردا روشن کند خواب خوفتگان را؟

بازدید : 1997
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

طی سه سال گذشته مرتب نسبت به خیانتهای مسلسل وار دولت روحانی هشدار دادم کسی این هشدارها را جدی نگرفت؟

مرتب و به تفصیل توضیح دادم تمام سیاست‌های اتخاذی ایشان عینا اجرای اوامر صندوق بین المللی پول و سیاست‌های نئولیبرالی آمریکایی است .

کسی التفات نکرد؟

اگر روحانی لباس روحانیت نداشت اگر صورتش را چهار تیغه اصلاح کرده بود همان هشدار سال 1396 من کافی بود ( راهبرد شماره 73 ) او را به اشد کفر متهم و برکنار کنند.

اما خرقه روحانیت پوشیدن و قیافه مصلحانه گرفتن بسیاری را خام کرد.

بارها هشدار دادم آقا این شخص بدتر از هواید بدتر از آموزگار بدتر از سرلشگر ازهاری دارد خیانت می‌کند؟

سند روی میز گذاشتم اما باز بسیاری خود را به خواب زدند و جمله انشاالله گربه است تکرار کردند.

گفتم سگی کثیف خیس شده در منجلاب است در ساحت مسجد ایران باور نکردند نخواستند باور کنند چون مواجب که برقرار بود .

سمت‌ها و القاب هم استمرار داشت چه نیاز به تغییر ؟

اینک نامه چاپ شده دکتر توکلی به آقای روحانی را مطالعه کنید دقیقا شرح جلسات رفت و آمد و موضوع مورد گفتگو را ثبت کرده و برای مردم منتشر نموده است .

این نامه اگرچه محتوی آن یک درخواست است مبنی بر اینکه آقای روحانی برای نجات کشور دست از پیروی اقتصاد آزاد بر دارید؟

اما در متن خود گویای وابستگی شدید فکری آقای روحانی به صندوق بین المللی پول است.

هر جا که آقای روحانی با درخواست دکتر توکلی مخالف بوده پاسخ داده دولت راه خودش را می‌رود.

خودش انتخاب می‌کند ( در واقع دهان کجی آشکار به درخواست آقای توکلی بوده به تو چه ربطی دارد من می‌دانم و دولت در حالیکه دولت و شخص روحانی یکی هستند وزرا در حد و قیافه اسقلال و مخالفت با روحانی نبوده و نیستند)

این نامه گویای خیانت تمام عیار شخص روحانی است به کشور.

خیانتی که هنوز استمرار دارد حتی در این دوران کولاک کرونا.

من بار دیگر خواستار برکناری و محاکمه خائن به کشور ( آقای روحانی هستم )

قبل از آنکه دیر شود کاری باید کرد؟

اگرچه مجلس قبل نخواست یا نتوانست روحانی را استیضاح کند اما امید است مجلس یازدهم این کار صورت دهد.

اینک متن کامل این درخواست آقای دکتر توکلی به نقل از سایت الف اینجا مشاهده کنید خود گویای هزار نامه است.

به گزارش الف، احمد توکلی رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت و عدالت طی نامه‌ای به حسن روحانی رئیس جمهوری، خواستار حمایت فعالانه و موثر از اقشار ضعیف و واحدهای تولیدی شد.

متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر ارجمند جناب آقای روحانی
رئیس محترم جمهور؛

سلام علیکم

شرایط سخت و بی‌نظیری است. ماجرای کوید۱۹ فاجعه‌ای بین‌المللی در عرصه سلامت است با ابعادی بی‌سابقه. چه کسی تصور می‌کرد جهان به بلایی دچار شود که راه مبارزه با آن، زندانی شدن داوطلبانه یا اجباری چند میلیارد انسانی باشد که نمی‌دانند کی رهایی می‌یابند! ویروس و ساختار آن چندان شناخته شده نیست و کشف و ساخت واکسن و داروی آن نیز زمان بر است. شیوع سریع این ویروس همه کشورها را گرفتار شوک سلامت و شوک اقتصادی مخرب که نه دقیقاً طبیعتشان روشن است و نه مدت دوام آنها. ولی تمرکز بر مهار و نابودی کُرونا و نجات جان مردم، بی‌تردید مهمترین و فوری‌ترین وظیفه دولت است هرچه هم هزینه بردارد، دولت باید تأمین کند. حتی اگر پیش از کرونا، بودجه دولت تحت فشار کسری بوده و دولت مجبور به استقراض جدید باشد. دولت ما با نخستین بودجه تخصیصی یکصد هزار میلیارد تومانی کارنامه قابل قبولی در این مورد دارد.

جناب آقای رئیس جمهور!

جنابعالی از کل ماجرا آگاهید ولی نکته‌های نیز وجود دارد که درخور توجه ویژه شماست. آنچه در بندهای زیر تقدیم می‌شود، عمدتاً از متن مقالات صندوق بین‌المللی پول (IMF) یا مؤسسات معتبر دیگر آمریکایی و اروپایی است که غالباً مرجع آن‌ها ذکر شده است.‍‍ ‍‍

۱. تعطیلی اکثر فعالیت‌های اقتصادی و خانه‌نشینی اجباری، بیکاری بسیار گسترده‌ای را در پی داشت. به پیش‌بینی سازمان بین‌المللی کار، ادامه تعطیلی کرونایی، نرخ بیکاری را به ۲۵ درصد می‌رساند و به گسترش فقر در جهان می‌انجامد و ۸۰ درصد بنگاه‌های‌ کوچک و متوسط را دچار بیشترین آسیب‌ می‌کند همچنین ۴۳ میلیون نفر فقط در آمریکا بیمه سلامت خویش را از دست می‌دهند.

۳. مهم‌ترین بخش اقتصاد سرمایه‌داری بازار مالی است. ثبات این بازار برای نظام سرمایه‌داری به منزله هوا برای تنفس انسان است که اگر نباشد، بازار از پا میافتد و اقتصاد را با خود به زیر می‌کشد. صحبت از سرمایه است که در غرب اصالت دارد. سرمایه، زودرنج و خودخواه است و به محض احساس خطر و ترس از شکست، بازار را ترک می‌کند. اواسط فوریه ۲۰۲۰ همین که ترس از جهانی‌شدن اپیدمی‌به سراغ سرمایه‌داران حاضر در بورس آمد، به سرعت سهام برای فروش عرضه شد که قیمت سقوط کرد و بازارها به طور بی‌سابقه‌ای دچار چالش بی‌ثباتی مالی، اقتصادی و بهداشتی شدند. این وضعیت موجب شد شرایط تخصیص اعتبارات به سخت‌ترین حالت خود برسد، هزینه استقراض بالا رود و رکود موجود به شدت افزایش یابد. بانک‌ها مازاد منابع دارند چون ترجیح می‌دهند که پول را احتکار کنند و آن را به متقاضیانی که احتمالاً وام دریافتی را نمی‌توانند پس دهند، وام ندهند. در بحرانی که کرونا به وجود آورده، اقتصادهای نوظهور گرفتار شدیدترین فرار سرمایه در تاریخ خویش شدند.

فدرال رزرو به سرعت نرخ بهره را به نصف و بین صفر و ۲۵/۰ (بیست و پنج صدم) درصد کاهش داد تا بانک‌ها نه تنها قادر به بالا بردن نرخ نباشند؛ بلکه مجبور به کاهش باشند و خانوارها و شرکت‌ها انگیزه تقاضای وام و دریافت اعتبار را پیدا کنند.

اگر تأثیر منفی بحران بانک‌ها بدتر شود، بانک مرکزی باید با پشتیبانی مستقیم مالی یا معافیت مالیاتی به بانک‌ها کمک کند یا به خانواده‌ها و شرکت‌ها یارانه بدهد که بتوانند بدهی خود را ادا کنند (توجه بفرمایید که راه‌حل‌ها، بانک محور است و هیچ باری بر دوش سرمایه‌داران و سهامداران نمی‌گذارند.)

در وضعیت کرونایی، کاهش اعتماد مصرف‌کننده و بیکاری و فقر موجب سقوط تقاضای کل و رکود سخت جهانی است. عرضه کل نیز در اثر ریسک و نااطمینانی و افت تجارت خارجی، دچار وقفه جدی می‌شود. مجموعه این عوامل، قیمت تمام شده را بالا می‌برد که خود شوک بهره‌وری محسوب می‌گردد کشورهای صادرکننده نفت دچار مشکلات بزرگ‌تر و متنوع‌تری شده‌اند.

۳. در همین چندماهه تحقیقات بسیاری درباره بحران کرونا انجام شده ولی نتایج یکسان نبوده است. اختلاف، ناشی از بی‌سابقه بودن بحران سلامت و ناشناخته بودن طبیعت ویروس و کارکرد آن و فقدان دانش کافی درباره انواع شوک‌های اقتصادی و اجتماعی ناشی از بحران سلامت و مدت پایداری هر یک از آن‌ها است. ؛ اما مطالعات در این هم نظراند که اگر کرونا در جامعه‌ای پیدا شود که پیش از آن، فقر و نابرابری در آن سابقه دارد، تأثیر کرونا از حیث تلفات (با فرض ثبات سایر شرایط)، هزینه‌های اقتصادی، نابرابری درآمد و دارایی و فقر در آن‌ها شدیدتر خواهد بود.

۴. نظام سرمایه‌داری غرب برای نجات از این بلای هولناک، پس از جدی شدن ماجرا، نخست هرچه توانست برای نجات مردم اعتبار تخصیص داد. برآورد این است که پیروزی در جنگ با کرونا با استراتژی نرم، حداقل یک تا دو فصل زمان می‌برد و بعد مرحله بازسازی آغاز می‌شود که اقتصاد، شاید با گام‌های کوچک به حال سابق برگردد. سرعت دوران بازسازی به نحو تعیین‌کننده‌ای به سیاست‌های اجرا شده در دوران بحران، بستگی دارد. اگر کارگران بدانند کارفرما اخراجشان نمی‌کند، اگر مستأجران خاطرجمع باشند که صاحب‌خانه اثاثشان را بیرون نمی‌ریزد، اگر شرکت‌ها مطمئن باشند که با کمک دولت می‌توانند از ورشکستگی برهند و کسب‌وکارها به محفوظ ماندن شبکه تجارت باور داشته باشند، بازسازی زودتر و آرام‌تر به انجام می‌رسد. این فرایند برای کشورهای پیشرفته مشکل عمده محسوب می‌گردد. (با اینکه قدرت تحمل افزایش بسیار غیرعادی هزینه‌ها را دارند) اما مصیبت برای کشورهای کم‌درآمد درحال‌توسعه و اقتصادهای نوظهور است که در این وضعیت بحرانی، گرفتار فرار سرمایه هستند؛ مانند اندونزی که پس از کرونا با فرار سرمایه به میزان ۱۶۷.۹ تریلیون روپیه روبه‌رو شد. مثال دیگر هند است که تنها در ماه مارس تحت تأثیر کوید ۱۹ سرمایه‌گذاران خارجی ۱۶ میلیارد دلار را از این کشور، بیرون کشیدند. در اثر این بحران ورود سرمایه خارجی به بازارهای نوظهور در ۲۰۲۰ به میزان ۵۳ درصد کاهش یابد.

۵. سیاست‌های دوران مهار، باید سه وظیفه را انجام دهد:

‌أ) فعالیت‌های بخش‌های اساسی را تضمین کند. در این مسیر، سهمیه‌بندی، کنترل قیمت‌ها و اعمال قوانین ضد احتکار در کمبودها به کار گرفته می‌شود.

‌ب) منابع کافی برای حمایت دولت از آسیب دیدگان از بحران را تأمین کند.

‌ج) از ایجاد اختلال بیش از حد اقتصادی جلوگیری کند.

سیاست‌ها باید از روابط بین کارگران و کارفرمایان، تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان، وام‌دهندگان و وام‌گیرندگان محافظت کنند تا با رفع اضطرار، با حفظ مناسبات درخور، تجارت بتواند به طور جدی از سر گرفته شود. حکومت باید حمایت‌های ویژه کند؛ چه از خانوارهایی که کار و درآمدشان را از دست داده‌اند و حالا برای خانه‌نشینی، باید کار و حداقل معیشت برایشان تضمین شود، چه شرکت‌های خصوصی با اقداماتی شامل یارانه مزدی، آسان ساختن کمک‌های دولتی مانند بیمه بیکاری، برنامه‌های بزرگ وام و ضمانت، تزریق مستقیم سرمایه به شرکت‌ها؛ و اگر وضع بدتر شود، می‌توان به ایجاد یا گسترش هلدینگ‌های بزرگ دولتی برای اداره شرکت‌های خصوصی درهم‌ریخته نیز فکر کرد. حتی ممکن است دولت برای تضمین دسترسی به تدارکات دوره جنگ با کرونا، به اقدامات تحکم‌آمیزتر و از پیش اعلام نشده‌ای دست بزند، مانند تغییر اولویت‌ها به نفع قراردادهای دولتی مربوط به مواد اولیه و محصولات نهایی حساس، یا الزام به تغییر خط تولید و ملی کردن موردی بنگاه‌ها. منطق دخالت‌های بزرگ دولت در اقتصاد این است: تا زمانی که این وضعیت ویژه تداوم دارد، برای تغییر، هر کار لازمی‌را باید انجام داد. به شرط آنکه هم با شفافیت تام باشد و هم دوره اجرای آن سیاست معلوم باشد. البته به دلیل نا اطمینانی سنگینی که بر ماجرا سایه انداخته، شرط دوم عملاً چندان رعایت شدنی نیست.

۶. ملاحظه می‌فرمایید که تمام سیاست¬ها و مواضع، نافی مبانی اقتصاد بازار آزاد است، از سهمیه‌بندی تا ملی کردن صنایع، از یارانه مزدی تا تشکیل هلدینگ‌های دولتی برای مدیریت و یا مالکیت شرکت‌های خصوصی. این‌ها کفریاتی تلقی می‌شد که در نظام بازار نباید از آن‌ها سخن گفت، چه رسد به آنکه متولیان معبد نظام سرمایه‌داری غرب یعنی صندوق بین‌المللی پول با صراحت بر آن‌ها اصرار بورزند. عباراتی که در مقالات IMF یا منابع معتبر دیگر درباره کرونا، به کار رفته است، گویی عبارت‌ها و جملات نطق یا نوشته رهبر یک دولت تمرکزگرای ضد بازار و مارکسیستی است. ولی آن‌ها به این حرف‌ها اعتنایی ندارند. منطق آنان درست است.

می‌گویند این‌ها را قبول نداریم ولی شرایط اقتضاء دارد که تمام آنچه را کفر محض می‌انگاشتیم، حالا به عنوان داروی شفابخش دردهای اقتصادی ناشی از یک بلای طبیعی، به دنیا اعلام ‌کنیم؛ البته این به طور ضمنی، یک اعتراف است، اعتراف به اینکه اگر بحران کمی‌تندتر شود، نظام سرمایه‌داری غرب عاجز از اداره جامعه است و باید از نسخه‌های رقیب استفاده کند. با وجود این در رعایت اقتضائات از حرفشان کوتاه می‌آیند؛ در مدل سرمایه‌داری رایج، رشد تنها هدف سیاست‌های دولت است. سرمایه به شدت مقدس است. در همین ماجرا ملاحظه بفرمایید که هیچ خطری متوجه سرمایه نیست و دولت هیچ باری را به دوش صاحبان سرمایه نمی‌گذارد.

آن‌ها محق‌اند که اگر مشتری ندارند، بلافاصله کارگرانشان را اخراج کنند، این دولت است که حتی بیمه‌نشدگان را باید از جیب مالیات‌دهنده آمریکایی پوشش دهد و نباید هیچ مسئولیت اجتماعی را متوجه کسانی که باعث بیکاری کارگران شده‌اند بکند. اگر سرمایه‌داران ارزش سهامشان در بازاری در حال کاهش است بدون هیچ مانعی و بازخواستی حق دارند که در چشم برهم¬زدنی سرمایه خود را جابجا کنند و باز این تنها دولت است که باید در بورس دخالت کند و آن را از سقوط برهاند؛ به کسی حق نمی‌دهند تا از سرمایه‌داران بپرسد شما که تا این گاو سرِحال بود، هرچه شیر داشت، می‌دوشیدید، حالا که بدحال شده چرا لگدش می‌زنید؟ در تمام این مقالات یک انتقاد متوجه سرمایه‌داران نمی‌شود که اگر آزمندی سیری¬ناپذیر آنان نبود، اساساً بحرانی پیش نمی‌آمد که دولت دست در جیب مالیات‌دهندگان بیچاره کند.

طبیعی است که وقتی چندین قرن متمادی به جامعه القاء شود که تولیدکننده‌ای عاقل است که تنها به فکر حداکثر‌سازی سود خودش باشد. اثر صورت بخشی (Formative) تبلیغ چنین تصویر ناقص و زرپرستانه¬ای از انسان، تربیت همین سرمایه‌دارانی است که به محض توجه کمترین خطری به سرمایه‌شان با خودپرستی تمام، بازار را ترک می‌کنند و صدها هزار سهامدار خرده‌پا را به خاک سیاه می‌نشانند و با احتکار پول، هزینه تأمین اعتبار را برای وام‌گیرندگان، بالا می‌برند.

۷. در ایران، اقتصاددانان دو دسته‌اند: دسته‌ای که رشد محورند و دسته دیگری که رشد و عدالت را توأمان تعقیب می‌کنند. هر دو را موضوع سیاست‌گذاری دولت می‌دانند و سپردن توزیع درآمد را به بازار، موجب اختلاف طبقاتی بیشتر و ناپایداری رشد می‌دانند. اقتصاددانان رشدمحور، بیش از سی سال است که مدل نئوکلاسیک بی‌اعتنا به عدالت را وحی منزل می‌شمارند و بر آن‌اند که اگر رشد را محور قرار دهیم، آثار نشتی سودجویی سرمایه¬داران به فقرا می‌رسد و مدعی‌اند که دنبال کردن عدالت، موجب کاهش نرخ رشد می‌شود. بعضی از این اقتصاددانان، نظر علمی‌و باور خویش را می‌گویند و تعقیب می‌کنند اما برخی از همین دسته از اقتصاددانان یا خود سرمایه¬دارند یا با آن‌ها هم‌کاسه‌اند و اصرارشان بر مدل رشدمحور در ایران به قصد جلب منافع بیشتر برای خود و همپالکی‌هایشان است. ۳۱ سال پیروی از مدل صندوق بین‌المللی پول در ایران، چه نتیجه‌ای جز فقیرتر شدن فقیران و ثروتمندتر شدن ثروتمندان داده است؟

جناب آقای روحانی!

۸. تصویر فقر و نابرابری در ایران امروز چگونه است؟ بر اساس ارقام ۳۱ خرداد ۹۷ بانک مرکزی، از مجموع مبلغ سپرده‌های بانکی اشخاص حقیقی (افراد) ۵۲ درصدش به ۴/۰ (چهار دهم) درصد کل تعداد حساب‌های سپرده تعلق دارد و بقیه ۴۲ درصد کل مبلغ سپرده‌ها به ۹۹/۶ (نود و نه و شش دهم) درصد تعداد حساب تعلق دارد. ۹۶/۷ (نود و شش و هفت دهم) درصد حساب‌های سپرده اشخاص حقیقی، زیر ۱۰ میلیون تومان موجودی دارند که جمع موجودی آنها ۱۴/۵ (چهارده و نیم) درصد مبلغ کل سپرده‌هاست، در حالی که ۰/۱ (یک دهم) درصد تعداد کل حساب‌ها جمعاً مالک ۱۸/۵ درصد کل سپرده است.

۹. صد مبلغ کل سپرده‌ها هستند (حساب‌هایی که هر کدام بیش از یک میلیارد تومان موجودی دارند).

۱۰. وضعیت در پرداخت تسهیلات نیز فاجعه‌بار است. معوقات بانکی مربوط به حدود ۱۵۱۳۰ فقره تسهیلات بزرگ پرداخت شده بانک‌ها، بیشتر است از معوقات مربوط به ۲۸ میلیون و ۳۰۰ هزار فقره‌ای که در آنها تسهیلات کوچک داده شده است! گیرندگان تسهیلات بانکی بزرگ با مانده ۵۸۰ هزار میلیارد تومان که ۱۱۲ هزار میلیارد تومان آن، یعنی ۱۹/۳ (نوزده و سه دهم) درصد آن، بدهی معوق است. در مقابل، ۲۸ میلیون و ۳۰۰ هزار پرونده، مربوط به گیرندگان تسهیلات کوچک (کمتر از چهار میلیارد تومان) است که مجموعاً ۵۶۰ هزار میلیارد تومان به بانک‌ها بدهکارند و ۷۴ هزار میلیارد تومان آن، یعنی ۱۳/۲ (سیزده و دو دهم) درصد آن، معوق است. دسته اول با متوسط مانده بدهی ۳۸/۳ میلیارد تومان و دسته دوم با متوسط کمتر از ۲ میلیارد!

گفته شد که تحقیقات نشان می‌دهد که از کرونا فقر و نابرابری زاییده می‌شود و اگر پیش از گرفتار شدن به کرونا، کشور، اسیر تنگدستی و بی‌عدالتی بوده باشد، ضربات کرونا سهمگین‌تر خواهد بود؛ یعنی اگر دولت‌ها چنان عمل می‌کردند که مردم ایران در این وضعیت از فقر و نابرابری نبودند، ملت آسیب کمتری می‌دید.

سنگین بودن مسئولیت جنابعالی وقتی بیشتر آشکار می‌گردد که این حقیقت تلخ را نیز درنظر بگیریم که مردم را به خانه‌نشینی خواندید بدون آنکه آنان را نسبت به شغل و درآمد حداقلی دل آرام سازید طبیعی است که اکثر مردم به ناچار خانه را ترک می‌کنند.

جناب آقای روحانی

در مرداد ۱۳۹۲ که هنوز کابینه اول شما تعیین نشده بود به عنوان یک آشنای قدیمی‌از دوره مجلس اول، وقت گرفتم و به ملاقات شما آمدم و عاقبت وخیم پیروی از تفکرات برخی اقتصاددانان اطرافتان را گوشزد کردم. ولی متأسفانه کارگر نیفتاد.

وقتی هم زمینه بحران ارزی از نیمه سال ‌۱۳۹۶ هویدا شد و پس از تشدید بحران در فروردین دو سال پیش، مکرراً نوشتم و بسیاری از اقتصاددانان رشد و عدالت محور مانند بنده یا بهتر از من، به شما مصرانه گوشزد کردیم که حتی اگر مدل نئوکلاسیک خوب هم باشد، باز با اقتضائات کشور ما نمی‌خواند. گفتیم: شرایط کشور اقتضا ندارد بازار را به حال خود رها کنید. گفتید: دولت، ناظر و خط دهنده است و بازار خودش باید تصمیم بگیرد. گفتیم: اشتباه احمدی‌نژاد را تکرار نکنید، توزیع سرانه یارانه را قطع کنید و یارانه را هدفمند بدهید. گفتید: شناسایی مستحقان مقدور نیست. گفتیم: با استفاده از پیمایش حساب‌های بانکی و گردش‌های مالی، تشخیص مستحقان مقدور است. گفتید: به حیاط خلوت مردم سرک نمی‌کشیم.

گفتیم: در بحران ارزی که پول ملی را تا یک‌سوم ارزش قبل از بحران، ساقط کرده، فقر بیشتر می‌شود و باید با کارت هوشمند، سبد غذا و وسایل بهداشتی به مستحقان بدهید. گفتید: من از کوپن بدم می‌آید!

اما شما که از کوپن بدتان می‌آید، چرا به نام فقرا ارز ارزان دادید تا واردکنندگان انحصارگر با ارز دولتیِ ارزان، بخرند و با ارز آزادِ گران، بفروشند؟

در بسیاری از کشورها از کارت هوشمند برای توزیع هدفمند غذا بین مستحقان استفاده می‌کنند؛ آمریکا و اندونزی دو نمونه‌اند ولی در اینجا دولتمردان حاضر نیستند از عقاید شکست‌خورده‌شان دست بکشند. در آمریکا، مهد نظام سرمایه‌داری، دولت برای ۴۷ میلیون و ۵۳۵ هزار نفر (آمار ۲۰۱۳) کوپن غذا یعنی کارت هوشمند توزیع می‌کند. در اندونزی، برنامۀ حمایت غذایی از دهه ۹۰ میلادی در حال اجراست که ۲۷ میلیون خانوار، یعنی ۳۷ درصد از جمعیت این کشور را پوشش می‌دهد و هم اکنون، هر خانوار تحت پوشش این طرح، کارت هوشمند ۱۰۰ هزار روپیه‌ای (حدود ۷/۵ دلاری) می‌گیرد که با آن می‌تواند از فروشگاه‌های خاصی، برنج و تخم‌مرغ بخرد.

آقای روحانی

حالا که همه دنیای سرمایه‌داری اقتضای قطعی کشورهای کرونازده را نه تمسک به آموزه‌های بازار آزاد، بلکه به مداخله هوشمندانه و مسئولانه دولت می‌دانند، دست از اقتصاد بازار بی‌دروپیکر بردارید و از آنها تقلید کنید! اگر بازار پر از تبانی و انحصار را قبول نکنید، کسی شما را مارکسیست نخواهد خواند! مسلمان بمانید و در گوشتان این سخن مردمی‌ترین رهبر از ازل تا ابد، زنگ بزند که: «الله الله فی الطبقة السفلی» و برای نجات این طبقه از فقر و تنگ‌دستی، از زراندوزان مایه بگذارید. وقتی ما از حضور هوشمندانه و ضروری دولت حرف می‌زنیم، فوراً می‌گویید: رانت ایجاد می‌شود؛ بله! اگر با فساد مماشات شود و راه رانت‌خواران هموار باشد، بدیهی است که رانت‌خواری تشدید می‌شود.

جهت‌گیری غرب در قبال کرونا عبرت‌آموز است. وقتی با فاجعه‌ای رودررو می‌شوند که ارکان اقتصادشان را لرزاند و بیم فروریختن وجود دارد، چون بازار آزاد راه‌حل مشکلاتشان نبود، تقریباً از همه مبانی نظری اقتصاد دست می‌کشند و به اقتضای وضعیت خاص تصمیم می‌گیرند. سیاست‌هایتان را واقع‌بینانه عوض کنید. به راه‌های پیشنهادی اقتصاددانان طرفدار رشد و عدالت، توجه کنید و کشور ر از دردهایی که کرونا آن‌ها را به مراتب پیچیده‌تر و سخت‌تر کرده است نجات دهید.

جناب آقای روحانی

اگر تصمیم به این کار گرفتید بنده و بسیاری از دلسوزان و اقتصاددانان در خدمت شما خواهیم بود. تأکید می‌کنم که در انتخاب راه‌حل‌ها به پیشنهادهای مذکور در نامه‌های ارسالی به شماره‌های ۱۰۳۷/ج مورخ ۱۳۹۷/۰۶/۱۷ ، ۱۱۴۶-ج مورخ ۱۳۹۷/۰۷/۰۱ و ۱۲۲۰/ج مورخ ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ حتماً توجه شود.

با احترام
احمد توکلی

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس هیأت مدیره سازمان مردم نهاد دیده‌بان شفافیت و عدالت

بازدید : 1351
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 1:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

سیلی حمل بنزین به ونزوئلا یک ضرب شست محکم بود اینقدر محکم که کتک خورده حتی جرائت آخ گفتن را هم پیدا نکرد؟

این حرکت اصولی و درست چنان از استلال متقن و عملکرد صحیح برخوردار بود که دشمن در مقابل آن عاجز شد.

نه می‌توانست فریاد از درد بکشد نه می‌توانست مانع آن شود ( با وجودیکه بارها مخالفت خود را اعلام کرده بود) نه می‌توانست به آن تعرض کند.

با سکوت تمام این سیلی را نظاره کرد.

آن هم آدم مغرور و معجل همچون ترامپ که سریع عکس العمل نشان می‌دهد سریع عناد خود را نشان می‌دهد.

سریع اقدام می‌کند سریع محکوم می‌کند اینک خلع سلاح شده ایستاده با درد و سکوت بازی را تماشا می‌کند.

این تحقیر و تخفیف عجیب آمریکا است.

این حرکت خفت و خواری ابدی برای بزرگترین ارتش و کشور دنیا را بدنبال دارد.

شدت فضاحت و تحقیر بسیار بیشتر از آن است که بیان شده خیلی خفت و ترس و ناتوانی را به نمایش گذاشته است که در تمام عمر 260 ساله آمریکا سابقه نداشته است.

این تحقیر نتیجه گاز دادن‌های احمقانه ترامپ بود نتیجه تند روی‌های غیر منطقی وزیر خارجه زور مدار و گنده گوی بی فکر بود.

چرا آمریکا باید این خفت و خواری را تحمل کند؟

چون به انتخاب دو آدم غیر منطقی و غیر منعطف و لجباز در راس کشور و راس دیپلماسی خودش رضایت داد؟

پس با تمام وجود این تحقیر و تخفیف و کوچک کردن را تحمل کنید .

شکست نتیجه حماقت‌های مکرر گذشته است باشد که شکست‌های آتی بزرگتر سهمگین تر باشد.

دو مجلس آمریکا هم در این شکست شریک هستند .

شما که مجرای این تصمیمات احمقانه را فراهم کردید شما که با تمام وجود حماقت در راس کشورتان دیدید و سکوت کردید.

در سکوت منتظر بودید این حماقت‌ها پیروزی‌های بزرگ برایتان به ارمغان بیاورد؟

دیدید چه نتیجه بزرگی بوجود آمد شکست بزرگ و تحقیر بزرگ و تخفیف بزرگ حتی در جلو دوستان و کشوهای هم پیمان تان؟

هنوز دیر نشده نتیجه کار دو احمق و دو خودخواه حتی اگر پیروزی باشد شکست است.

حالا که همه اش شکست بوده ؟

لذا تا دیر نشده هر چه زودتر دست به برکناری یا محدود کردن این دو احمق خودخواه بزنید .

ممکن است فردا شکست‌های غیر قابل جبران و غیر قابل تحمل بر شما تحمیل کنند.

همیشه سنگ‌های بزرگ و بلوف‌های عظیم نتیجه پیروزی ندارند مگر آنکه در پس آن یک عقل کامل یک متانت و صبر خوابیده باشد.

آنچه در ظاهر و باطن این دو وجود دارد گویای چنین نیست.

اما بازگشت این پیروزی در داخل هم نیاز به بررسی کامل دارد.

در واقع این پیروزی سیاسی اقتصادی در آمریکای جنوبی گویای شکست کامل برای دولت روحانی هم هست ؟

این واقعه نشان داد که ظرفیت امکانات نیروی انسانی کشور بسیار بیشتر تواناتر و بزرگتر از آن چیزی است که هم دشمن فکر می‌کند و هم خودی و دولت مستقر؟

که اگر درست و به موقع به کار گرفته شوند پیروزی‌های عظیمی‌نصیب کشور خواهند کرد.

این دولت روحانی بسیار کمتر و کوچکتر از ظرفیت کشور کار و فکر می‌کند.

دولتی که تمام کشور 6 سال منتظر سیاست خارجی گذاشت تا با کدخدا به تفاهم برسد؟

امروز دارد لمس می‌کند که کدخدا خود عاجز تر و محتاج تر از ماست به صلح و سازش؟

امروز و دیروز هم او محتاج صلح بود محتاج همکاری بین المللی بود و هست؟

زیاده روی‌های گذشته و تلمبار شدن مشکلات اقتصادی و سیاسی اجتماعی باعث شده تا این شیر پیر از شیری فقط نعره زدن را داشته باشد.

و ایران هم نه آن آهوی سال 1332 است نه پادشاهی سال 1350 تا با این شیر پیر تعارف تکه و پاره کند.

ایران اکنون شریک فرصت‌های جهانی است.

اگر حماقت داخلی و عدم صداقت دولتمردان بگذارد؟

می‌شود بدون اعتنا به نعره‌های شیران پیر استعمار کشور ساخت.

می‌شود یک سیاست مستقل سیاسی اقتصادی صنعتی نظامی‌بدون اتکا به دیگران اتخاذ کرد.

و ایرانی بزرگ مستقل و مقتدر ساخت؟

قبل از هر چیز برای ساخت ایرانی مستقل و بزرگ نیاز به یک رئیس جمهور مستقل و متفکر داریم؟

یک رئیس جمهور با وابستگی جناحی غلام حلقه به گوش این و آن خواهد شد در بهترین حالت از تفکر مستقل و استقلال دولتی بی بهره است.

یک رئیس جمهور بده بستان غلام حلقه به دوش مافیای‌های داخلی خواهد شد؟

لذا گام اول انتخاب یک رئیس جمهور متفاوت و مستقل و مبرا از هر گونه آلودگی جاهلیت باید باشد؟

آری جاهلیت مدرن وابستگی به جناح به گروههای قدرت داخلی یا خارجی است.

ساخت فقط با یک آزاده فکری عقلی و گروهی جناحی داخلی خارجی امکان پذیر است.

چیزی که 30 سال است کشور از عدم وجود آن در راس قوه مجریه رنج می‌برد.

بازدید : 1136
سه شنبه 5 خرداد 1399 زمان : 19:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

دولت در ماه گذشته سعی کرد با دستکاری شاخص‌ها و تبلیغات پورس را مصنوعی فعال کند.

تلاشی بی موقع غیر کارشناسانه و احمقانه تازه موفقیت دولت خشم سرمایه گذاران را فراهم می‌کرد.

تلاش برای جمع آوری مبلغ زیادی وجه نقد از طریق بورس شکست خورد.

اگرچه این شکست برگ سیاه دیگری را برای دولت ثبت کرد.

و بی اعتمادی عمیقی را در بازار دامن زد؟

عده زیادی دچار ضرر و زیان شدند و نوعی حالت نابودی این اهرم بسیار توانا برای دولت رقم زد.

بگونه‌‌‌ای که تا سالها دولت قادر نخواهد بود از بورس حتی کارکرد عادی را منتظر باشد.

دومین ابزار دولت برای جمع آوری وجه از طریق فروش خودرو سازان بود.

اگرچه این سیستم پیش فروش و نقد کردن خودرو‌های بدون مشتری بارها توسط خودروسازان اجراء

شده و سود اصلی را خودرو سازان بخوانید مافیا خودرو صاحب شد.

اما این ترفند هم نخ نما شده اگرچه عده زیادی از مردم برای جبران از دست دادن سرمایه در دوران تورم و گران شده ارز به بازار خودرو متمسک می‌شوند.

سومین بازار دستکاری شده بازار ارز بود.

در حالیکه تمام مسافرتها و واردات کالا حتی قاچاق کالا متوقف شده به خاطر کرونا

افزایش تدریجی ارز بسیار سوال بر انگیز است؟

درست در چند روز قبل از هر پرداخت یارانه یا یارانه بنزینی یا هر پرداخت کلان در کشور یک تلاطم در بازار ارز داریم این بسیار سوال بر انگیز است؟

بخصوص اینکه بعضی از خواص وابسته به دولت ساز بیست پنج هزار تومانی را کوک کردند؟

چهارمین ابزار دستکاری شده در بحران کرونا بحران افزایش قیمت طلا و سکه بسیار بیشتر از تورم جاری کشور یا افزایش قیمت جهانی آن بود؟

دولت مقداری طلا نیز از طریق فروش بنزین بدست آورده لذا در صدد است از این بازار آشفته برای خودش کلاه نمدی تهیه کند؟

همه آنچه می‌بینید کالاهای است که اقتصاد کشور به ثبات نرخ آنها نیاز دارد.

منافع ملی ایجاب می‌کند این نامحرم که به سرمایه و ثبات اقتصاد کشور دست اندازی می‌کند محصور و محدود کرد.

وگرنه ادامه این دست اندازی‌ها می‌رود که اقتصاد کشور را به نابودی بکشاند؟

در واقع محتسب خود دزد بازار شده شکایت باید به کجا برد.

بازدید : 1658
شنبه 2 خرداد 1399 زمان : 13:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راهبرد نجات اقتصاد ایران

افزایش شدید سالمندی در هر کشوری نتیجه دو عامل است.

1-افزایش امید به زندگی و حمایت‌های بیمه‌‌‌ای از سالمندان مانند حقوق بازنشستگی مراقبت‌های ویژه درمانی و سلامت جسمی‌سالمندان؟

2-کم شدن زاد ولد افراد مولد بخصوص جوانان به علل مختلف از جمله عدم رغبت به ازدواج و خوش گذرانی (بیشتر در غرب ) سخت شدن پرورش و هزینه کودکان مانند مراقبت‌های دوران بارداری و کودکی

و افزایش هزینه‌های آموزشی و خصوصی شدن مدارس همینطور سیاست‌های انقباظی اقتصادی؟

اما در ایران مشکلات افزایش سالمندی بسیار عمیق تر از این دو عامل بالا هستند.

اگر سن بزرگان قوم قد بدهد زمانی فرزند آوری در ایران بسیار مبارک و کم هزینه بود.

تولد هر کودک در هر خانه‌‌‌ای به خوش قدم بودن و نزول برکات در آن خانه تعبیر می‌شد.

حتی بساری از فامیل با تولد هر فرزند برای تازه متولد هدایای زیادی را پیشکش مادر و پدر نوازد می‌کردند.

در روستا‌ها و عشایر کمترین هدیه‌ها گوسفند گاو بود.

بچه‌ها هم در کنار بچه‌های کمی‌بزرگتر از خود سریع آموزش هم سن سالی تجربه و بزرگ می‌شدند

بدون اینکه فشار زیادی روی پدر مادر یا اقتصاد خانواده وارد شود.

در هر خانه‌‌‌ای نیم تا دوجین بچه وجود داشت گاهی دیده می‌شد یک دختر بچه 3 ساله وظیفه نگهداری از بچه‌های بسیار کوچکتر را هم داشتند علاوه بر وظیفه ظرف شستن یا خانه جارو کردن؟

اگرچه در آن دوران خانواده‌ها از لحاظ اقتصادی اغلب ضعیف بودند ولی هرگز فقر عامل نداشتن فرزند نبود اعتقادات مذهبی هم در این مسیر بسیار کمک حال زوجهای تازه می‌شد.

دوران پرداخت یارانه و کوپن بیشتر به خانواده‌های پرجمعیت خود عامل افزایش جمعیت شده بود .

خوب به خاطر دارم زمین طرح عمران اراضی شهری برای ساخت مسکن فقط به خانواده‌های بالای چهار و بیشتر فرزند داده می‌شد.

همینطور سیاستهای اشتغال وام و برنده شدن در مناقصات شهرداری بر همین پایه تنطیم شده بود.

لذا یک پدر خانواده با پنج فرزند یا بیشتر خیلی زودتر کار زمین خانه وام و غیره را دریافت می‌کرد.

این سیاست‌های افزایش فزند آوری بود که منجر به افزایش شدید زاد ولد در سال 61 تا 65 شد.

از پایان جنگ که دولت آقای‌هاشمی‌رفسنجانی بر سر کار آمد این فضا دقیقا عکس شد.

سال 67 یک روزنامه اسرائیلی یک مقاله‌‌‌ای نوشته بود ( الان دقیقا یادم نیست کدام روزنامه و کدام عنوان ) تحت عنوان فززند آوری سریعتر و زیاد مسلمانان یک بمب ساعتی برای اسرائیل است بخصوص فززند آوری فلسطینیان و ایرانیان؟

اگرچه این مقاله از جبهه تهدید امنیت اسرائیل تحلیل شده بود اما در عالم واقعیت هم فلسطینیان ظرف بیست سال بیش از پنج میلون نفر از جمعیت اسرائیل پیشی گرفتند.

آز آن تاریخ به بعد دولتمردان ایرانی شروع کردند به بهانه گیری و افزایش مشکلات برای خانواده‌های پرجمعیت ایرانی.

اول تمام مزایای قبلی لغو شد آهسته آهسته افزایش هزینه‌های بیمارستانی تولد نوزاد هزینه واکسن هزینه شیر خشک هزینه صدور شناسنامه هزینه گواهی تولد رقم خورد .

خدماتی که همگی قبلا رایگان بوده نشان از یک کودتای فکری در دولت داشت دولتی که همانند روحانی قرار دادهای زیر میزی از نوع 2030 برای آموزش و پرورش ایران با غرب امضاء کرده بود.

تداوم این سیاستهای ضد خانواده ضد کودک نهادینه شد تا امروز؟

این سیاستها همراه با تحقیر و تحریم روانی مردان خانواده‌ها ناشی از دیدگاه غربی چنان در یک دوره بر ادارات ایران غالب شد گویی طرف جرم عظیمی‌انجام داده همگی هم بر اصل گرفتن وجه و ندادن امتیاز حکم فرما شده بودند ؟ ( تو که پول نداشتی غلط کردی پس انداختی )

هر پدر بیش از سه فرزند داشت چنان مورد شماتت و طرد قرار میگرفت گویی جنایت عظم بالاتر از قتل نفس و تجاوز انجام داده است؟

از لحاظ روانی و اقتصادی خانواده‌های زیادی فرزند آوری را کنار گذاشتند.

هرچه دولت بزرگتر می‌شد سهم افزایش هزینه‌ها و کسری پرداخت برای بیمه شاغلین خدمات عمومی‌کاهش یافت.

نسبت کارمندان دولت ایران از پنج درصد نسبت به کل جمعیت در قبل از انقلاب به 25 درصد امروز افزایش پیدا کرده است به مفهوم پنج برابر دولت بزرگتر و خدمت انجام شدنی پنج برابر کوچکتر از قبل؟

این خود نشان از انحراف عظیم بودجه‌ها دارد بودجه‌‌‌ای که باید برای کشور هزینه می‌شد برای دولت بی خاصیت بزرگ و غیر کارآمد هزینه می‌شود.

در 10 سال گذشته افزایش شدید هزینه‌ها و کوچکتر شدن اقتصاد ایرانباعث فاجعه زیر شده است.

1-افزایش شدید بیکاران آمار 12 تا 13 میلیون نفر

2-افزایش شدید تعداد افراد مجرد به 14 میلیون نفر

این 14 میلیون فقط افرادی هستند که هرگز ازدواج نکرده اند طی بحران چند سال اخیر و بخصوص مشگل کرونا حداقل پنج میلیون زن سرپرست خانوار و سه میلیون زن متعلقه را به این آمار اضافه کنید

اگرچه رقم شماره یک و 2 با هم هخوانی و هم پوششی دارند بسیاری از مجردان بیکار هم هستند اما بیکاران فقط شامل مجردان نیست بسیاری از خانواده‌ها فاقد عضو شاغل هستند.

حداقل 25 میلیون تا سی میلیون نفر جمعیت کشور با این آمار فاقد خانواده و توانایی فرزند آوری هستند

اضافه کنید به این آمار خانواده‌های بحرانی که زن و شوهر فقط در شناسنامه همسر همدیگر هستند و از نوعی طلاق عاطفی و جدایی فیزیکی رنج می‌برند

متاسفانه آمار طلاق عاطفی هم بسیار بالا است حتی بعضی از پزشکان آمار 40 درصد زوج‌های موجود مطرح می‌کنند.

با این حساب از بیست میلیون خانوار موجود هشت میلیون خانوار هم خارج می‌شود.

عملا باقی مانده آمار زوج‌های باقی مانده به زیر ده میلیون ختم می‌شود.

اما قسمت وحشتناک این داستان اینجاست که این ده میلیون خانواده باقی مانده اغلب مسن هستند و در سن باروری نیستند؟

اغلب این زوجها قبل از سال 1389 ازدواج کرده اند یا صاحب فرزند هستند یا اینکه با گرانی‌های اخیر قید هر گونه عضو جدید در خانواده را زده اند.

مفهوم این تحلیل بالا اینست که افراد جوان کشور نه توان ثروت افزایی نه توان خانواده افزایی نه توان فرزند آوری دارند؟

در واقع جوانان مستعد فرزند آوری مانند گوسفندان و دامدارای‌های قرنطینه‌‌‌ای جدا از هم هستند؟

چون ادامه زندگی آنان به رونق اقتصادی گره خورده است .

تازه سرنوشت اقتصاد کشور نیز به تحریم و دولت ابتر روحانی گره خورده است؟

دولت در خود فرو رفته‌‌‌ای که برای جبران کسری بودجه دست به خودزنی و ملت زنی کرده است

عملا برای افزایش قیمت دلار برای جبران کسری می‌کوشد؟

کجا می‌تواند سیاستهای مالی حمایت از خانواده و زاد ولد پیگیری کند؟

حالا سیاست افزایش ازدواج و شغل بماند.

پس نه منتظر گشایش اقتصادی باشید نه منتظر افزایش زاد ولد.

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 724
  • بازدید سال : 1056
  • بازدید کلی : 44150
  • کدهای اختصاصی