قرآن کتاب قدرت سیاست حکومت و اقتصاد است بر خلاف تبلیغ غرب این کتاب به قول امام علی علیه السلام "فیه تبین کل شی" قرآن کتاب عقل است کتاب عقلانیت است عکس جاهلیت قدرت نرم است کتاب تعقل قدرت امنیت هدایت عزت اسلامیاست.
علامه جعفری میگوید ملاک و الگوی همه رویدادها از نظر تفسیر و ارزیابی قرآن است.
قرآن ضابطه عدالت و قضاوت است به قول شهیدصدر قرآن نظام سیاسی و سیستمینیک است.
به قول کتاب الحیاه قرآن کتاب حکومت اسلامیاست و به قول دکتر کاظم قاضی زاده قرآن کتاب سیاست و حکومت است .( کتابی به همین عنوان دارند پایان نامه دکتری ایشان است )
اینگونه بود که اسلام در زمان پیامبر یک نظام سیاسی اقتصادی اخلاقی نظامیرا بنیان گذاشت که نه تنها توانست بر سیستمهای اشرافی قریش غلبه کند بلکه توانست بر سیطره اقتصادی یهود و نصارا پایان دهد و به مدت چهارصد سال اشراف سیاسی و اقتصادی حکومتی مسلمانان دوام ببخشد.
ابن خلدون میگوید جهاد و دولت اولین نهادهای است که اسلام در یک فضای بدوی برای حفظ سیستم اسلامیتاسیس کرد.
و یا ملاصدرا با تائید همین قدرت میگوئید " الدین و السلطان توامان "
پس حکومت اسلامیاز ابتدا برای اقتصاد همانند سیاست همانند آئین فکری اجتماعی اقتصادی دفاعی نظامی( نظام اداره امور ) برنامه داشت و دارد.
حالا سوال اینجاست پس چرا امروز ما با تمام قدرت سیاسی و حکومتی قادر به ارائه اقتصاد اسلامینیستیم ؟
با همه وجود همه این توانای چرا امروز ما در حکومت جمهوری اسلامیایران مقهور اقتصاد غرب هستیم و داریم حتی سلطه سیاسی خود را به واسطه اقتصاد داریم از دست میدهیم ؟
پاسخ این است که ما در این زمینه غفلت عظیم کردیم کاستی عظیمیداریم آن روز که امام خمینی( ره ) از حوزه دعوت کرد تا در مقوله ربا و بانک داری اسلامیوارد شود و بزرگان حوزه این دعوت لبیک نکردند مبین همین مشکلات امروز است .
حوزه ما در زمینه اقتصاد نابالغ بود این یک زمینه تاریخی داشته و دارد و معدود دانشمندان آن روز هم جرات نکردند در این حوزه تمام قد ظاهر شوند بیشتر گوشه گیری کردند .
این نقص یک سابقه تاریخی عظیم در بطن خود دارد بگذارید برای بررسی بیشتر باز کردیم به صدر اسلام بعد از تاسیس حکومت نبوی در مدینه امام علی ( ع) مامور تشکیل بازار اسلامیحول مسجد نبی شد و اولین جامعه اقتصادی اسلامیشکل گرفت امام علی از بازاریان کرایه دریافت نکرد برخلاف یهودیان که برای بازارهای خود مبلغی کرایه میخواستند.
حتی از حضور کسی جلو گیری نکرد تا آنجا که یهودیان و حتی مشرکان در این بازار شرکت جستند کار به جای رسید که اکثر بازارهای یهودی منطقه شکست خوردند. ( یهودیان هنوز هم بر بازار دنیا تسلط دارند حتی اورپای غربی مسیحی هم مقهور یهودیان هستند )
امام تنها از کسبه درخواست انصاف و کیل میزان داشت حتی زکات در سال دوم مطرح شد و در ابتدا امر داوطلبی بود بعدها که حکومت بزرگتر شد حالت واجب پیدا کرد ( یعنی شخص خودش حساب میکرد که به حد نصاب زکات رسیده یا نه ) وگرنه از لحاظ شرعی زکات واجب بود.
این آثار حکومت اقتصادی اسلام تا چهارصد سال جوابگویی هزینههای حکومتی به راحتی پوشش میداد تمام هزینهها اعم از فقر زدایی حقوق کارمندان لشگریان ماموران و غیره اگرچه بعدها فتوحات و غنائم به کمک دولت اسلامیآمدند.
بعد از فوت پیامبر سه خلیفه اول تجدید نظر طلبانی بودندکه به حکومت اشرافیت عربی و جاهلیت گرایش داشتند و تمام اعمالشان مبین همین قضیه بود اگرچه ابوبکر پیرمرد ساده دلی بود که توسط دیگران پیشنهاد داده شده بود و توسط ایشان راهنمایی و اعمال حکومت میکرد اما عمر و عثمان با سرعت بیشتری این راه طی کردند عثمان تقریبا از اشرافیت جاهلیت هیچ کمبودی نداشت و همین هم باعث شورش مردم شد مردمیکه حکومت پیامبر دیده بودند.
خلیفه چهارم امام علی ( ع) هم وقت پیدا نکرد به این مهم تمام وقت رسیدگی کند تمام 5 سال حکومت او به جنگ خدعه و جدال گذشت فرصت نهاد سازی اساسی بوجود نیامد.
بعد از امام علی (ع) معاویه چهار نعل به جاهلیت تحت نام رقابت با روم بازگشت و بازماندگان او هم همینطور بنی عباس هم به مردم نارو زدند با نام پیامبر و خاندان پیامبر به حکومت رسیدند اما در عمل از معاویه بدتر عمل کردند حتی مقابله آنان با مدارس فقی ائمه بیشتر از بنی امیه بود هر دو نه تنها حکومت زدایی و اقتصاد اسلامیزدایی پیامبر دنبال میکردند در صدد بودند تا این معارف اسلامی هم تدریس نشود به آیندگان منتقل نشود . ( علی زدایی میکردند )
بعد از دو خاندان بنی عباس و بنی امیه حکومتهای اسلامیدچار پراکندگی و فروپاشی شدند .دیگر خبری از قدرت و حکومت اسلام نبود تا انقلاب اسلامیایران اگرچه در این هزار سال حکومتهای سنی کم بیش در بعضی مناطق بوجود آمد از جمله مصر عراق یا عثمانی اما بیشتر این حکومتها پیرو معاویه بودند همان منطق همان فرمان همان اصول پیاده میکردند با قرآن و اقتصاد اسلامیکاری نداشتند بیشتر از اسلام ظاهری و حلال حرامیبه فقه اموی بیشتر مورد نظر نداشتند.
لذا بعد از چهارده قرن شیعه به حکومت مطلق در ایران دست یافت ( اگرچه از صفویه به عنوان حکومت شیعی نام میبرند یا از قاجار اما باید توجه داشت هر دو حکومت پادشاهی بودند با لباس اسلام و شیعه خبری از قرآن به عنوان منشور حکومت و قانونگذاری نبود)
اما جمهوری اسلامیایران بعد از دست یابی به حکومت بیشتر روی اصل حکومت استقلال سیاسی کار کرد و جنگها دشمنیها و جناح بازی داخلی اجازه تغییرات اساسی ندادند .
اگر چه دولت مردان هم بیشتر به جناح خودشان فکر میکردند وابسته سران جناح بودند تا اصل اسلام و قرآن اگرچه ولی فقیه حضور داشت اما مقوله نظامیو فرماندهی نظامیبیشتر در دست ولی فقیه بود تا اقتصاد لذا در بعد نظامیاصول اسلامیبیشتری بکار گرفته شد تا در اداره امور و اقتصاد لذا امروز شاهد هستیم یک حکومت با پاهای بسیار قوی نظامیو دستان کوتاه لاغر و ضعیف در اداره حکومت و اقتصاد.
متاسفانه جناح اصول گرا که میتوانست بیشتر وبهتر به اصول بپردازد به علت قلت نیرو و کثرت هجمه رقیب پناه برد به پذیرفتن هر نیروی داوطلب ضعیف و کم سواد تا جبران آفات کند .
اگرچه تلاش کرد با سهمیه کردن تحصیلات تکمیلی آنان سواد دار و صاحب مدرک کند اما این سیاست موثر واقع نشد خود گلنگی شد بر ریشه اصول گرایی خیل عظیم دکترهای بیسواد که مدیران بی درک حال رقم زدند .
گلنگی شدند بر ریشه هر گونه اعتقاد راسخ به اسلام و انقلاب حتی باعث شدند تا با سوادها در اقلیت بسیار قلیل رقابت درون گروهی شکست بخورند و گوشه نشین شوند و اراذل اوباش با مدرک صاحبان قدرت شوند .
صاحبان قدرتی که مانند دوستی خاله خرسه برای کوبیدن مگس سنگ گران بر صورت اصول گرایی میکوبند.
لذا مدارک دکتریشان شد مدرک فساد ندانم کاری اغفال و نابودی نه اسلام و قرآن عمیقا" فهمیدند نه علوم غربی دریافتند مدارک ناپلئونی در حین کار اخذ شده فاقد ارزش و سواد شد مهلکه اصول؟
بدینسان اقتصاد قربانی مشتی بیسواد شهرت طلب قدرت طلب شد همانگونه که قدرت ریاست جمهوری وزارت و سران قوا مخدوش شدند.
به قول مهندس بازرگان ما هم از دنیا رانده شدیم هم از آخرت بازماندیم .
بعد از حکومتها که برای اقتصاد اسلامینتوانستند کاری بکنند نوبت به دانشمندان اسلامیرسید اینان نیز در امتحان خود شکست خوردند نتوانستند یک سیستم اقتصاد اسلامیجامعه نبوی تبین کنند تنظیم کنند برای امروز دنیا.
نه فقط سید قطب یا آیت الله صدر بلکه تحصیل کردگان اسلامیدر غرب هم همینطور.
نه فقط دانشمندان ایرانی بلکه جامعه اسلامیدنیا هم حرف زیادی برای گفتن نداشت سه تا از بزرگترین دانشمندان معاصر اسلامیتنها کتابشان از اعجاز قرآن در اقتصاد اسلامیسخن میگویند .
دکتر اسامه السید عبدالسمیع یا دکتر رفیق یونس المصری و حتی دکتر رفعت السید العوضی تنها از اعجاز اقتصادی قرآن میگویند شاید نداشتن مصداق تاریخی اینان را اینچنین محدود و محتاط کرده است به هرحال هر ادعایی متضمن داشتن گواه عینی یا تاریخی است این آقای دکتر رفعت السید العوضی متولد مصر است و کتابهای بسیاری در زمینه اقتصاد اسلامینوشته است اما بیشتر تفسیر آیات اقتصادی یا تحلیل حکومت حضرت یوسف ( ع) یا شعیب ( ع) پیامبر بوده است تا عنوان کردن اصول حکومت اقتصادی اسلام یا تنظیم اصول سیستم اقتصادی اسلامیاگرچه با توجه به تسلط عمیق ایشان در ادبیات عرب ممتاز ترین و بهترین تفاسیر داشته است و مدرس دانشگاه هم بوده هم در عربستان هم در پاکستان اما هنوز راه تا بیان اقتصاد اسلامیتوسط اهل سنت راه زیادی مانده است.( ایشان مشهورترین دانشمند اقتصاد اسلامیدنیا هستند )
اما شیعه برای رسیدن به اقتصاد اسلامیراه بسیار کوتاهی دارد.
بخصوص تحریم اقتصادی غرب یک فرصت طلایی در اختیار ایران قرار داده تا این راه به سرعت بپیماید.
این فرصت تاریخی فرصت بسیار مغتنمیاست اگر حکومت جرات کند در آن قدم بگذارد ( از نظر من آخرین فرصت تاریخی شیعه است چرا که معلوم نیست در آینده بهتر اگر آیندهای باشد تا بتوان این اصول راست ازمایی کرد)
آنچه مرا بیشتر مشتاق میکند تا این راه انتخاب کنیم کارآمدی فوق العاده اقتصادی صدر اسلام است (که به گواه دوست و دشمن بسیار عالی بوده) میباشد.
برای آزمایش این کارآیی نیاز نیست آنچه که بعنوان اقتصاد غربی اینک در ایران در جریان است خراب کنیم یا حتی به کنار بگذاریم بلکه کافی است در کنار این اقتصاد غربی اقتصاد اسلامیاجرایی کنیم بدون آنکه بانکداری غربی یا نظام اقتصادی کشور دچار خدشه یا ایستایی کنیم وسعت جغرافیا وسعت اقتصاد اجازه میدهد در کنار اقتصاد غربی اقتصاد اسلامیقرآنی به اجراء بگذاریم .
من با وجودیکه اطلاعات قرآنی کمیکه دارم ولو با همین اطلاعات کم حاضرم تضمین کنم هر جامعه و حتی جامعه بسیار کوچک با موفقیت کامل اصول اقتصادی قرآنی اجراء و به رشد قابل توجهی برسانم حتی تا سالی بیست درصد رشد اقتصادی.